
به گزارش خبرگزاری رجا، در ساعات پایانی پنجشنبه گذشته، کاخ سفید نسخه جدید «سند راهبرد امنیت ملی» ایالات متحده را منتشر کرد. این سند ۳۳ صفحهای، که بیانگر اولویتهای کلیدی دولت دوم دونالد ترامپ در عرصه جهانی است، نه تنها یک تغییر جهت راهبردی، بلکه اعترافی صریح به پایان یک عصر خوانده شده است.
سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا، با صراحتی بیسابقه، به محدودیتهای جدید قدرت این کشور اعتراف میکند. متن سند به وضوح سیاستهای چند دهه گذشته، از جمله گسترش مداخلات نظامی و تلاش برای نظمدهی جهانی از طریق زور، را فراتر از توان اقتصادی و سیاسی امروز آمریکا ارزیابی میکند. این سند با انتقاد از رویکردهای گذشته، عملاً پایان عصر مداخلهگرایی نامحدود را اعلام میکند. تحلیلگران این چرخش را نه یک انتخاب بلکه پاسخی ضروری به افول نسبی قدرت آمریکا، رقابت تنگاتنگ با چین و فرسودگی منابع در نظر میگیرند.
در عمل، این به معنای جایگزینی دکترین «پلیس جهانی» با رویکرد «اول آمریکا» است. فشار برای افزایش سهم مالی متحدان در هزینههای امنیتی نیز گواه همین واقعیت است: آمریکا دیگر تمایل یا توان گذشته را برای پرداخت هزینههای سنگین اعمال زور در همه نقاط جهان ندارد و سیاست خارجی خود را به سمت معاملهگرایی سوق داده است.
مهمترین محور این سند، تغییر مسیر از تمرکز بر مناقشات دور از مرزها، به سمت اولویت قائل شدن برای مسائل داخلی و مناطف نزدیک به خاک آمریکاست. این سند با انتقاد صریح از «نخبگان سیاست خارجی»، استراتژیهای چند دهه گذشته آمریکا پس از جنگ سرد را اشتباه، پرخرج و فراتر از توان فعلی آمریکا ارزیابی میکند. به باور نویسندگان سند، این سیاستها نه تنها پایه صنعتی و طبقه متوسط آمریکا را تضعیف کرده، بلکه متحدان را به سوءاستفاده از «سخاوت» این کشور برای تأمین امنیت خودشان ترغیب نموده است.
در عمل، این نگرش جدید به معنای ارجحیت مطلق «نیمکره غربی جهان» و تمرکز بر مسائلی مانند کنترل مرزها، مهار مهاجرت و مبارزه با قاچاق مواد مخدر است. سند با احیای «دکترین مونروئه» و افزودن «تبصره ترامپ» بر آن، آشکارا اعلام میکند که مقابله با نفوذ قدرتهای رقیب مانند چین و روسیه در قاره آمریکا (آمریکای لاتین) یک اولویت امنیتی است. این رویکرد، کاهش قابل توجه حضور و تعهدات نظامی آمریکا در سایر نقاط جهان از جمله خاورمیانه را در پی خواهد داشت.
در پی تحولات مطرح شده این سند، تنزل آشکار جایگاه خاورمیانه در محاسبات راهبردی واشنگتن است. سند به صراحت اعلام میکند: «روزهای تسلط خاورمیانه بر سیاست خارجی آمریکا به پایان رسیده است». این بدان معناست که واشنگتن دیگر تمایل یا توان مالی چندانی برای درگیریهای گسترده یا پروژههای «ملتسازی» در نظف فعلی جهانی را ندارد.
لحن تند سند نسبت به متحدان دیرین اروپایی، دیگر وجه بارز این سند است. سند، اروپا را قارهای در حال «زوال تمدنی» توصیف میکند که با مقررات دستوپاگیر، مهاجرت گسترده و نرخ زادوولد پایین دست به گریبان است. پیام واضح است: دوران حمایت بیچون و چرای آمریکا به پایان رسیده و اروپاییها باید مسئولیت امنیت خود را به عهده بگیرند.
در قبال شرق آسیا نیز رویکرد مشابهی حاکم است. از متحدانی مانند ژاپن و کره جنوبی خواسته شده تا سهم بیشتری در تامین امنیت منطقه و هزینههای بازدارندگی در برابر چین تقبل کنند. حتی درباره تایوان، که سند بر حفظ وضع موجود در تنگه آن تاکید کرده، بر اهمیت این جزیره در زنجیره حفظ موقعیت استراتژیک آن، بیشتر از ارزشهای دموکراتیک تاکید شده است.
در مقام نتیجهگیری، سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ ترامپ را میتوان آینه تمامنمای افول نسبی قدرت آمریکا و خستگی این ابرقدرت از هزینهکرد منابع ملی در فراسوی مرزهایش دانست. این سند به وضوح نشان میدهد که جهان وارد نظمی چندقطبی شده است؛ مرحلهای که در آن واشنگتن نه تنها با رقبای سنتی، که با محدودیتهای داخلی و فرسودگی پایههای قدرت خود نیز روبروست.