چند روز پس از اکران فیلم جدید مهران احمدی با عنوان «آقای زالو»، حضور او در برنامه اینترنتی علی ضیاء و بیان اظهارات تند و جنجالی، این گمانه را تقویت کرده که حاشیهسازیهای اخیر بیارتباط با تبلیغ فیلم تازهاش نیست. همزمانی دقیق این مصاحبهها با اکران، نشان میدهد احمدی بیش از آنکه در مقام یک هنرمند سخن بگوید، در حال طراحی یک خط رسانهای برای دیدهشدن اثرش است.
عمده محور این گفتگوها بازگویی روایتهایی اغراقآمیز و یکسویه از دهه ۶۰ بود؛ روایتی که نه مبتنی بر تحلیل تاریخی، بلکه آغشته به احساسات شخصی و داوریهای انتقامجویانه است. این الگو، پیشتر نیز در آثار احمدی دیده شده و تازه نیست؛ از «مصادره» تا امروز، یک خط فکری واحد در کارنامه او قابل ردیابی است: بازسازی تاریخ با نگاه گلایهمند و تسویهحسابگونه.
فیلم «آقای زالو» نیز ادامه همین مسیر است؛ اثری که بهجای روایت واقعیت آن دوره، بیشتر بر تخریب نمادها و القای تصویر مخدوش از دهه ۶۰ متمرکز است. در این میان، حتی برخی مفاهیم مذهبی نیز از تیغ این روایت جهتدار در امان نماندهاند؛ امری که برداشت انتقادی نسبت به نیت سازندگان فیلم را جدیتر میکند.
احمدی در گفتگوی دیگری با «فرهیختگان»، از دهه ۶۰ به عنوان «خاطرات زخمخورده» خود یاد کرده است؛ تعبیری که بیش از آنکه از جنس تحلیل باشد، افشاگر یک نگاه شخصی، خشمآلود و عقدهمندانه است. چنین واژهپردازیهایی نشان میدهد مسئله اصلی، روایت تاریخ نیست، بلکه تخلیه روانی یک تجربه فردی بر پرده سینماست.
او در ادامه، با حمله به صداوسیما، مخاطبان این رسانه را «۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه» خواند و مدعی شد تلویزیون به پایان راه رسیده است؛ اظهارنظری که بیش از آنکه گزارش واقعیت باشد، شبیه تسویهحساب با رسانهای است که بخش قابل توجهی از شهرت امروز احمدی از همانجا آغاز شد.
مجموع این رفتارها نشان میدهد آنچه این روزها از مهران احمدی دیده میشود، نه واکنشی ناگهانی، بلکه بخشی از یک پروژه حسابشده است: ساخت روایتهای جنجالی، تخریب گذشته، درگیری با رسانههای رسمی و در نهایت، بهرهبرداری تبلیغاتی برای فروش بیشتر یک فیلم.
در نهایت، مسئله بر سر «نقد دهه ۶۰» نیست؛ مسئله آنجاست که تاریخ وقتی به ابزار تسویهحساب شخصی تبدیل میشود، دیگر هنر نیست، تحریف است؛ و سینما وقتی به سکوی عقدهگشایی بدل شود، از روایت به تسویهحساب سقوط میکند.