
مسیر INSTC — که شبکهای چندرسانهای از دریا، راه آهن و جاده است — در سال ۲۰۰۰ با همکاری هند، ایران و روسیه آغاز شد تا دروازهای مستقیم میان شبهقاره هند و اوراسیا فراهم کند؛ مسیری که هند را به بازارهای آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و اروپا متصل میکند.
در سالهای اخیر، بهویژه پس از تنشها در مسیر کلاسیک دریایی از طریق کانال سوئز و خلیج فارس — ناشی از جنگ در خاورمیانه و ثبات شکننده در دریای سرخ — اهمیت INSTC برای دهلینو بهشدت افزایش یافته است. عبور کالا از این مسیر نه تنها زمان انتقال را حدود ۴۰٪ کوتاهتر و هزینه حملونقل را نزدیک به ۳۰٪ کاهش میدهد، بلکه هند را از تنگناهای استراتژیک وابستگی به مسیرهای دریایی بازمیدارد.
به عبارتی، INSTC برای هند بیش از یک مسیر تجاری صرف است؛ این یک پشتوانه امنیتی ـ ژئوپلیتیکی است؛ بهویژه آنکه ایران و سایر کشورها هم در این شبکه مشارکت دارند. اندیشکدههای مختلف در تحلیل خود تأکید میکند که موفقیت INSTC میتواند موقعیت هند را در اوراسیا — بهعنوان یک بازیگر مستقل اقتصادی و تجاری — تثبیت کند؛ نقشی که در بلندمدت میتواند معادلات قدرت در منطقه را تغییر دهد.
اما تحقق کامل پتانسیلهای این مسیر با چالشهایی جدی روبهروست. ضعف زیرساخت در برخی بخشها، مقررات گمرکی متفاوت، ناپایداری امنیتی در برخی مناطق و فقدان یک مکانیسم مالی متمرکز برای سرمایهگذاری، از جمله مشکلاتی هستند که مسیر را لطمهپذیر کردهاند.
برای ایران نیز این مسیر فرصتی طلایی است؛ اتصال بندرهایی مانند بندر چابهار و جنوب ایران به آسیای مرکزی و اروپا، امکان بهرهبرداری از جایگاه جغرافیاییاش را افزایش میدهد و میتواند نقش ایران را بهعنوان هاب ترانزیت و پل اوراسیا باززنده کند.
در مجموع، INSTC ـ ویژه شاخه شرقی آن ـ میتواند نقطه مرکزی بازتعریفی سیاست خارجی و اقتصادی هند باشد؛ راهی برای کاهش وابستگی به دریا، دسترسی مستقیم به منابع و بازارهای آسیای مرکزی، افزایش نفوذ در اوراسیا و فراهم کردن گزینههای متنوعتر در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی. همزمان، برای کشورهایی همچون ایران و اعضای آسیای مرکزی نیز این طرح میتواند فرصتی برای قوّتبخشی به همبستگی منطقهای و ایجاد زنجیرههای تجاری امنتر و مستقلتر باشد.