در بحبوحه تمایل عربستان سعودی به اجتناب از امتیازات استراتژیک مانند عادیسازی علنی روابط با رژیم صهیونیستی سفر بن سلمان به واشنگتن بیشتر بر معاملات و پول متمرکز است تا سیاست

سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، به آمریکا، اگرچه به اندازهای که حامیانش نشان میدهند تحولآفرین نیست، اما برای خود او و میزبانش، دونالد ترامپ، بسیار مهم است. دلیل اصلی این اهمیت، نیاز ترامپ به پول و داراییهای کلان بن سلمان است. این بستر یک معامله دوطرفه را فراهم میکند که هر دو طرف میخواهند از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.بن سلمان امروز بسیار قدرتمندتر از زمان سفرش در سال ۲۰۱۸ است.آن زمان تازه به قدرت رسیده بود و ماجراجوییهای سیاست خارجی او (مانند جنگ یمن) تازه شروع شده بود و برایش شکستها و هزینههایی داشت. اما او در این سالها سعی کرده خود را از این درگیریها بیرون بکشد و تصویری بالغتر و معتبرتر از خود نشان دهد، تلاشی که تا حدی در آن موفق بوده است.
ترامپ در مواجهه با بن سلمان دو نقش دارد: اول به عنوان رئیسجمهور که از موقعیت خود برای پیشبرد منافع شخصی استفاده میکند. دوم به عنوان تاجری که هنوز مجذوب ثروت است، و بن سلمان نماد این ثروت است.اگرچه ترامپ ممکن است شخصاًدر معاملات تجاری مستقیم نباشد، اما خانواده و شرکای تجاری او منافع مالی گستردهای با کشورهای نفتی مانند عربستان دارند. ترامپ وظیفه “تغییر شکل” خاورمیانه را به شبکهای از بستگان و دوستان بسیار ثروتمندش سپرده، برخلاف رویه سنتی که این کار به نهادهای دولتی مانند وزارت خارجه یا پنتاگون واگذار میشد.
برای محمد بن سلمان،این سفر نقطه اوجی برای نمایش دستاوردهایش در تثبیت قدرت مطلق خود در عربستان است. او اکنون قدرتی حتی فراتر از بنیانگذار پادشاهی، عبدالعزیز آل سعود، جمع کرده است. او از ساختار استبدادی حکومت برای ایجاد تغییرات اجتماعی (مانند آزادیهای بیشتر برای زنان و محدود کردن نهاد مذهبی) استفاده کرده است؛ تغییراتی که در یک سیستم باز سیاسی نیز ممکن نبود.در مسائل کلان خاورمیانه،
نباید انتظار تغییرات اساسی یا شگفتیهای بزرگی را در خاورمیانه داشت. قراردادهای بزرگ مانند خرید جنگندههای F-35 اگرچه از نظر مالی سنگین هستند، اما توازن قوا در منطقه را به طور اساسی تغییر نمیدهند. آمریکا میتواند کنترل این سیستمهای پیشرفته را در دست داشته باشد.همچنین بعید به نظر میرسد بن سلمان برای گرفتن چند جنگنده، ریسک عادیسازی آشکار با اسرائیل را بپذیرد.
همچنین هرگونه توافق دفاعی که با ترامپ امضا شود، احتمالاً مانند توافق با قطر، یک “فرمان اجرایی” ساده خواهد بود که رئیسجمهور بعدی میتواند آن را لغو کند، نه یک پیمان نهادینهشده و پایدار مانند ناتو.
باید دقت داشت که آمریکا فناوریهای حساس مانند غنیسازی هستهای یا هوش مصنوعی پیشرفته را در اختیار عربستان نخواهد گذاشت. عربستان در بهترین حالت یک “شریک تجاری” خواهد بود، نه یک “شریک توسعهدهنده”.به دلیل همین پیچیدگیها در رابطه دو کشور،شش سال طول کشید تا بن سلمان دوباره به آمریکا سفر کند. در این مدت، او از چهرهای که برای قدرتهای واشنگتن مشکلساز بود، به مقامی تبدیل شده که با آغوش باز از او استقبال میشود؛ تحولی که برای رسیدن به آن تلاش زیادی صورت گرفته است.
نویسنده:حسین ابراهیم/منتشر شده در روزنامه الاخبار