مدتی است که اخباری متوالی و البته ضد و نقیض درباره برگزاری کنسرتهای خیابانی به گوش میرسد. کنسرتهایی که نه تنها مجوز خود را از مصادر قانونی اخذ کرده که حتی بعضا شهرداری و نهادهای دولتی متولیان برگزاری آنها هستند. اخیرا نیز خبری مبنی بر برگزاری کنسرت رایگان خیابانی منتشر شد که در حاشیه آن نیز مجسمه شاپور دوم ساسانی رونمایی میشود.
این رونمایی که در اصل بنا بود روحیه دیرینه استکبار ستیزی ملت ایران را به نمایش بگذارد، اکنون با مخلوط شدنش با خبر کنسرت خیابانی -اگر از خوانندههای آن چشم بپوشیم- پرسشها و نگرانیهایی به دنبال آورده است. پرسشهایی از قبیل اینکه آیا راهبردهای مدیران و برنامهریزان فرهنگی از پررنگ کردن اتحاد مقدس میان ملت ایران فراتر رفته و به ملیگرایی صرف بدل گشته است؟ چنین اقداماتی خطاهای روشنی از سوی دستگاههای حاکمیتی است که به غلط تصور کردهاند میتوان با این دست برنامهها اتحاد و همدلی ایجاد کرد. شهید آوینی سالها پیش سخن از این نگرانی به میان آورده بودند:« خدای ناکرده [نکند] جمهوری اسلامی نیز دچار این اشتباه سیاسی شده است که باید بنیان حکومت خویش را بر جهلت و غفلت مردم بنا کند؟»¹
از سوی دیگر نیز این پرسش ایجاد میشود که آیا متولیان امر ابعاد و پیامدهای برگزاری آن را نسنجیدهاند؟ با اندک تاملی میتوان دریافت که اگر پای این برنامهها به خیابانها باز شود زمینه وقوع چه ناهنجاریهایی خواهد بود! یقینا شایسته قلب پایتخت ایران اسلامی که شاهد بسیاری از حوادث سیاسی، انقلابی و اسلامی بوده، نیست که در ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها میزبان برنامهای باشد که محتوای آن کنسرتی است که ظاهر آن شادی و باطن آن ابتذال و ضد ارزش است.
علاوه بر تمام آنچه بیان شد، پر واضح و مبرهن است که پایتخت ایران اسلامی، به عنوان محور مقاومت و ام القرای جهان اسلام در روزهایی که برادران مسلمان در جای جای جهان از سودان تا لبنان به خاک و خون کشیده میشوند نباید با این تصویر معرفی و بازنمایی شود. اگر چنین اتفاقی رخ داد متولیان فرهنگی تنها حکومت اسلامی جهان چه پاسخی به این نگرانیها و پرسشها خواهند داشت؟
¹سید مرتضی آوینی، آیینه جادو، ص ۲۹
