بین الملل 08 آذر 1404 - 1 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
کپی شد! 🖨️ چاپ
0

شیخ نعیم قاسم:ما زمان پاسخ را تعیین میکنیم

سخنرانی کامل شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان، در مراسم یادبود رهبر جهادی شهید سید هیثم علی طباطبایی و همرزمان شهیدش.

manar 92306af98e3f91be 1024x576 1

به نام خداوند بخشنده مهربان. ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. درود و سلام بر اشرف مخلوقات، سرور ما، حبیب ما و رهبر ما، ابوالقاسم محمد، و بر خاندان پاک و پاکیزه او، و یاران صالح و برگزیده اش، و بر همه پیامبران، صالحان و شهیدان تا روز قیامت.

سلام، برکات و رحمت خداوند بر شما باد.

ما امروز برای بزرگداشت رهبر شهیدمان، فرمانده جهادی بزرگ سید ابوعلی الطباطبایی، رضوان الله علیه، به همراه جمعی از برادران و عزیزانش از حزب الله، فرزندان مقاومت اسلامی، گرد هم آمده‌ایم. پس از بزرگداشت، به اولین سالگرد توافق آتش‌بس با دشمن اسرائیلی خواهیم پرداخت.با رهبر جهادی بزرگ، جناب آقای ابوعلی الطباطبایی، رضوان الله تعالی علیه، هیثم، آغاز می‌کنیم که در یک دوره تاریخی حساس، اثر مهمی از خود به جا گذاشتند.

خداوند متعال فرمود: «و چه بسیار پیامبرانی که جهاد کردند و بسیاری از مردان مخلص خدا با آنها بودند. در برابر آنچه در راه خدا به آنها رسید، سستی نورزیدند و سست نشدند و تسلیم نشدند. و خداوند صابران را دوست دارد.»شخصیت رهبر بزرگ جهادی، سید ابوعلی، با ایمان، اخلاق، فداکاری در جهاد، تقوا، ارتباطات اجتماعی قوی، مهارت‌های سازمانی، دقت، تفکر استراتژیک و گام‌های عملی مهمی که توانست در میدان جهاد بردارد و برای رویارویی‌ها و اقدامات آینده علیه دشمن اسرائیلی آماده شود، متمایز بود. اینها ویژگی‌های بزرگی هستند که شهید سید ابوعلی را توصیف می‌کردند. در نتیجه، مشاهده می‌کنیم که الگوی رهبران شهید در اصول کلی خود مشابه است: شجاعت، جسارت، توانایی، برنامه‌ریزی، آگاهی، فهم و رهبری خردمندانه، هم در بحبوحه نبرد و هم در آماده‌سازی برای پس از آن. این یک الگوی تکرارشونده و نمونه است.

او در سال ۱۹۸۴ به صفوف مقاومت اسلامی پیوست و از همان لحظات اول مشتاق شرکت در جهاد بود. حتی نقل شده است که در یکی از نبردها، قرار شد تعدادی از برادران در نبرد علیه دشمن اسرائیلی شرکت کنند و او برادری داشت که در نبرد شرکت می‌کرد، اما مسئول مدیریت نبرد از شرکت آقای ابوعلی خودداری کرد زیرا حضور دو برادر از یک خانواده در یک نبرد از نظر او مناسب نبود.

آن روز، او قبل از نبرد در مسجد نماز می‌خواند و حضرت سید عباس الموسوی، رضوان الله علیه، امامت جماعت را بر عهده داشت و با برادرانی که برای عملیات می‌رفتند، خداحافظی می‌کرد. برادر ابوعلی برخاست و از حضرتش پرسید: «من می‌خواهم بروم، اما مسئول می‌گوید که دو نفر از برادران ممنوع هستند.» سپس سید عباس سخنان معروف خود را بیان کرد: «جهاد مرگ را تسریع نمی‌کند.» بر این اساس، او به همراه برادرش به نبرد رفت. سید ابوعلی می‌گوید: «من آن را حفظ کرده‌ام و همیشه آن را تکرار می‌کنم: جهاد مرگ را تسریع نمی‌کند.» این به طور طبیعی با سخنان خداوند متعال سازگار است: «هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی آن را به تأخیر می‌اندازند و نه ساعتی آن را پیش می‌اندازند.»

او در سال ۲۰۰۶ در الخیام با تجاوز اسرائیل مقابله کرد و نقش برجسته و مهمی داشت. او از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، به مدت چهار سال، پروژه نیروهای ویژه را مدیریت کرد، سپس از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ مسئول مقابله با جریان تکفیری در سوریه شد.

آقای ابوعلی بن المیدان؛ او مسئولیت‌های متعددی را بر عهده داشت و در هر یک با پشتکار و موفقیت عمل می‌کرد. ما شاهد بودیم که او از یک مسئولیت به مسئولیت دیگر ارتقا می‌یافت و هرگز هیچ یک از آنها را خودش انتخاب نمی‌کرد. او همیشه توسط جناب دبیرکل یا سرپرست مستقیمش به انجام آنها مأمور و از او خواسته می‌شد و به هر کجا که از او خواسته می‌شد، می‌رفت. حتی وقتی از او خواسته شد که به یمن برود و در آموزش و آماده‌سازی کمک کند، این کار را انجام داد و نه سال، از ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴، برای کمک به برادران ما در یمن تلاش کرد. او تأثیر قابل توجهی بر جای گذاشت و امروز مردم یمن او را بسیار دوست دارند زیرا این شخصیت الهام گرفته از خدا، شجاع و مقاوم را که به دنبال حمایت از فلسطین و تلاش برای آزادسازی سرزمین و آزادی بشریت است، می‌شناسند.

او برای رهبری نبرد «اولی البعص» منصوب شد، زیرا پس از شهادت حضرت سید، که خداوند متعال از او راضی باشد، و به همراه او شهید حاج ابوالفضل، دیگر فرد مستقیمی مسئول نبود، زیرا شهید ابوالفضل آخرین فرد مستقیم مسئول مدیریت نبرد عمومی بود، بنابراین سید ابوعلی به عنوان حلقه اتصال جهادی با کل سازمان جهادی و مقاومت منصوب شد و در واقع او بسیار ماهر بود و واقعاً استاد نبرد «اولی البعص» از نظر مدیریت نظامی، سازماندهی خوب، برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزی پرتاب موشک‌ها و هواپیماها و هماهنگی آتش است که همه این کارها توسط سید ابوعلی به شیوه‌ای حرفه‌ای و مهم انجام شد.

بلافاصله پس از نبرد «اولی الباس»، یک مسئول نظامی منصوب شد که دستیار جهادگران و مسئول نظامی بود و رسماً وظیفه مدیریت مقاومت و مدیریت کار جهادگران نظامی را بر عهده داشت.

هدف از ترور چیست؟ هدف آن ضربه زدن به روحیه است، زیرا وقتی برجسته‌ترین چهره در خط مقدم عملیات جنگی و بازیابی توانایی و آمادگی برای مقابله با دشمن اسرائیلی کشته می‌شود، طبق ارزیابی اسرائیل، این امر باعث سردرگمی می‌شود. همچنین، ضربه زدن به روحیه ممکن است بر سازماندهی، مدیریت و توزیع وظایف نیز تأثیر بگذارد، به ویژه از آنجا که او اولین فرد مسئول در سطح نظامی است.

به شما می‌گویم: بله، این یک ضرر بزرگ است، اما برای او سود بزرگی نیز هست، زیرا شهادت هدف اوست، اینکه این زندگی دنیوی را به عنوان یک شهید ترک کند، نه اینکه به صورت عادی و معمولی آن را ترک کند، و این سودی است که او به دست آورده است.

آیا این ترور روحیه ما را خواهد شکست؟ ما یک جنبش مقاومت، یک حزب منسجم، یک حزب با ریشه‌ها و اصول عمیق هستیم. ما حزبی هستیم که از امام حسین (ع) و آموزه‌های سید حسن، سید شهدای امت، رضوان الله علیه، پرورش یافته‌ایم. این حزب رهبران بزرگ، شهدا و هزاران فداکار را به جامعه تقدیم کرده است.

اما چگونه آن را می‌بینیم؟ می‌بینیم که در هر دوره زمانی تجدید می‌شود و قادر است توانایی خود را بازیابد و شخصیت‌ها را جایگزین کند. خدا را شکر که این چیزی است که بر اساس توانایی‌ای که خداوند متعال به ما عطا کرده، وجود دارد.

 بنابراین هدف ترور محقق نشده و محقق نخواهد شد. به دشمن اسرائیلی می‌گویم: ما در خط [مقابله با تروریسم] ادامه می‌دهیم و او برادران زیادی دارد و ان‌شاءالله همه اینها به طور عادی پیگیری خواهد شد.

اینجا، در چارچوب ترور، برخی ممکن است بگویند: «برادر، مراقب باش، رخنه‌هایی وجود دارد، مشکلاتی وجود دارد.» بله، هیچ برابری قدرتی با دشمن اسرائیلی وجود ندارد، نه از نظر نظامی و نه از نظر اطلاعاتی، و با وجود نظارت مداوم، نقض حریم هوایی و زمینی وجود دارد.

اگر برخی ما را مسئول می‌دانند و می‌گویند: «بسیار خب برادر، ممکن است مأمورانی باشند»، بله، ممکن است مأمورانی باشند. میدان باز است و ما در یک فضای محدود نیستیم؛ ما در یک عرصه باز هستیم که مردم می‌آیند و می‌روند. اخیراً، شبکه‌ای از مأموران توسط امنیت عمومی دستگیر شدند و ما خودمان نیز برخی از این مأموران را داریم. این بر اساس این واقعیت است که دشمن اسرائیلی به دلیل ملیت‌های خارجی که استفاده می‌کند، پوشش بین‌المللی و هماهنگی با اطلاعات آمریکایی و اسرائیلی و حتی برخی از سازمان‌های اطلاعاتی عربی و بین‌المللی، با سهولت زیادی در این عرصه فعالیت می‌کند. متأسفانه، همه در ارائه اطلاعات و داده‌های مورد نیاز دشمن اسرائیلی مشارکت می‌کنند.

این را نمی گویم که خودمان را از اشتباهات موجود مبرا کنیم که باید به آنها بپردازیم و همواره باید به رفع خلاها و درس گرفتن از آنها توجه داشته باشیم.

آقای ابوعلی می‌گفتند: «مقاومت بارور است» که تعبیر بسیار زیبایی است. یعنی اگر تعدادی از آنها کشته شوند، تعدادی دیگر می‌آیند و اگر تعدادی از آنها بروند، تعدادی دیگر می‌آیند، چون بحمدالله ما حوزه داریم، جامعه داریم، مردم بسیار بزرگی داریم که این قابلیت‌ها را در اختیار مقاومت قرار می‌دهند.

او می‌گفت: دو عامل اساسی وجود دارد که باعث می‌شود انسان این فقدان را تحمل کند: اول، شادی‌ای که با شهادت برادر همراه است، هرچند لحظه دردناک جدایی از یک رهبر برجسته که در جنگ کشته شده است. دوم، یادآوری روح این شهدا، زیرا آنها نزد پروردگارشان زنده و روزی‌خور هستند. این فهم است، این آگاهی است، این مقام است، این رهبری است.

همراه با آقای ابوعلی، چهار برادر شهید شدند: برادر مصطفی، پسر شهید اسعد بارو، که نام مستعار و جهادی‌اش حاج حسن بود. او در واقع از ابتدای سال ۲۰۲۵، یعنی پس از نبرد «اولی البعص»، دبیر شورای جهاد بود. نکته جالب در مورد مصطفی، یعنی حاج حسن، این است که وقتی برای اولین بار با او برای دبیری شورای جهاد موافقت کردم، از من خواهش کرد که اگر می‌توانم آن را بپذیرم. گفتم: «بفرمایید، چه می‌خواهید؟» گفت: «وقتی برای شما نامه می‌فرستم، می‌توانم بنویسم «پسرتان، حسن»؟» به او گفتم: «این افتخار بزرگی است، زیرا شما فردی مؤمن، مخلص و باایمان هستید. می‌توانید هر طور که صلاح می‌دانید شما را خطاب کنید.» از آن زمان به بعد، تمام مکاتبات او با «پسرتان، حسن» مهر و موم می‌شد. البته این تربیت معنوی پدرش بود که از میراث شهید اسعد بارو به او القا شده بود. این مکتب فکری واقعی است.

شهید سوم برادر قاسم حسین برجاوی ملقب به «ملک» است. این مرد شجاع که همیشه در میدان حضور داشت، در سال ۲۰۲۵ مدیر دفتر مقام نظامی بود، اما سابقه‌ای نیز در پرونده یمن داشت. او به آقای ابوعلی کمک می‌کرد و همچنین در بخش پشتیبانی و لجستیک ستاد کل نقش داشت و مأموریت‌های متعددی را انجام داد. او فردی برجسته، سخاوتمند و شجاع بود که چندین بار مجروح شد و به لطف خدا به درجه شهادت نائل آمد.

شهید چهارم، ابراهیم علی حسین، «امیر»، منشی دفتر فرمانده بود و او نیز یکی از فداکاران بود.

فراموش نکنیم که جلسه روز یکشنبه بود و هیچ فعالیت کلی برنامه ریزی نشده بود، زیرا فرمانده در حال تنظیم برخی جزئیات بود تا از دوشنبه مقداری کار برای انجام دادن داشته باشند. یکی از آنها منشی بود که آماده شده بود، همچنین نفر پنجم، رفعت احمد حسین، “ابوعلی” که در دفتر فرمانده کشیک می داد.

این گروه خوب و پاک، امروز گرد هم آمده‌اند تا برای عملیات بعدی آماده شوند. خداوند شهدا را رحمت کند؛ ما آنها را مایه افتخار بزرگی برای خود می‌دانیم. اما البته، سوالی که همه منتظر پاسخ آن هستند، همچنان پابرجاست: پس از این جنایت هولناک چه خواهید کرد؟

من بیانیه‌ای را که خواهم گفت نوشتم تا کسی نتواند کلمه‌ای به آن اضافه یا تفسیر کند. امروز می‌خواهم از همه برادرانمان که در رسانه‌ها هستند بخواهم: فردا نیایید و این بیانیه را تفسیر نکنید. آن را همانطور که هست بگذارید، همانطور که هست تکرار کنید و بگذارید دشمن اسرائیلی و همراهانش آن را هر طور که می‌خواهند بفهمند. بیانیه و موضعی که در واکنش به شهادت شهید سید ابوعلی، رضوان الله تعالی علیه، و برادرانش اعلام کردم: این یک حمله آشکار و یک جنایت فجیع است و ما حق پاسخ دادن داریم. ما زمان آن را تعیین خواهیم کرد. تکرار می‌کنم: این یک حمله آشکار و یک جنایت فجیع است و ما حق پاسخ دادن داریم. ما زمان آن را تعیین خواهیم کرد.

تسلیت و درود به خانواده‌های پنج شهید و همه خانواده‌های شهدا، و تشکر از همه کسانی که به ما تسلیت گفتند و حضور یافتند یا پیام فرستادند. می‌خواهم به شما بگویم که پیام‌های زیادی دریافت کردیم و شخصیت‌های سیاسی، حزبی، مدنی، رسانه‌ای و مختلف حضور داشتند. ما نمی‌توانیم با پاسخ دادن به پیام‌ها، پاداش آنها را بدهیم و امیدوارم این تشکر، پاسخی به همه کسانی باشد که برای ما پیام فرستادند، چه در لبنان و چه در تعدادی از کشورها، و من به ویژه از جمهوری اسلامی ایران و در رأس آن مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای، که سایه‌اش بر ما مستدام باد، که به ما تسلیت گفتند و همه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همه مسئولان جمهوری اسلامی و نهادهای مردمی که این تسلیت و همدردی را برجسته کردند، یاد می‌کنم.

و یمن، و چه کشوری است یمن! از رهبر، سید الحوثی، گرفته تا انصارالله، ارتش یمن، و همه نیروهای مسلح، که در هر گامی که برمی‌داریم، حمایت مستقیم خود را از ما اعلام کرده‌اند. همچنین از رهبری فلسطین، همه جناح‌ها، همه کسانی که پیام فرستادند، شرکت کردند یا بیانیه صادر کردند، تشکر می‌کنیم، زیرا آنها واقعاً کسانی هستند که مستقیماً تسلیت می‌گویند. این راه فلسطین است، زیرا در حقیقت، راه لبنان، راه فلسطین، راه آزادگان است و هیچ تفاوتی بین این راه‌ها وجود ندارد. به همین ترتیب، از مردم عراق، از مراجع دینی، از نیروهای بسیج مردمی، از مسئولان و از همه کسانی که تسلیت گفتند، تشکر می‌کنم. از همه کشورهای دیگری که از طریق سازمان‌های مردم نهاد یا مؤسسات خود پیام تسلیت و حمایت فرستادند، عذرخواهی می‌کنم.

قبل از بحث در مورد سالگرد توافق، از سفر پاپ به لبنان استقبال می‌کنم. ما اعضای شورای سیاسی خود را موظف کرده‌ایم که از سفارت پاپ بازدید کرده و نامه‌ای از حزب‌الله را به پاپ تقدیم کنند که در رسانه‌ها نیز منتشر خواهد شد. ما از این سفر در این لحظه حساس استقبال می‌کنیم و دعا می‌کنیم که پدر مقدس در گسترش صلح در لبنان، آزادسازی آن، پایان دادن به تجاوز و ایستادن در کنار آن، همانطور که همیشه از او دیده‌ایم، و در کنار مظلومان، مشارکت کند.

با ورود به اولین سالگرد توافق آتش‌بس در سال ۲۰۲۴، در ۲۷ نوامبر سال گذشته، در مورد چند نکته صحبت خواهم کرد:

اول: آتش‌بس روز پیروزی برای مقاومت، حزب‌الله، مردم و لبنان است. دلیلش این است که ما توانستیم مانع از دستیابی دشمن به اهدافش شویم، که در رأس آنها نابودی کامل مقاومت بود. این هدف محقق نشد و اسرائیلی‌ها مجبور به پذیرش آتش‌بس شدند. بنابراین، این از این نظر یک پیروزی است. این توافق، مرحله جدیدی را نشان می‌دهد که در آن دولت مسئولیت اخراج اسرائیل و استقرار ارتش لبنان در جنوب رودخانه لیتانی را بر عهده گرفت. بنابراین، ما وارد مرحله جدیدی شده‌ایم. برخی افراد هستند که هر از گاهی شما را به ده یا بیست سال قبل می‌برند، در مورد جزئیات بحث می‌کنند و مردم را گیج می‌کنند. دوست من، مرحله جدیدی به نام «توافق» وجود دارد و دولت اکنون مسئول پایان دادن به این اشغال و استقرار ارتش لبنان است. بنابراین، باید عقب‌نشینی اسرائیل انجام شود، تجاوز باید متوقف شود و زندانیان باید آزاد شوند.

این توافق حاصل شد زیرا ما محکم ایستادیم، زیرا ما مقابله کردیم. ما با عملکردی افسانه‌ای از مجاهدین شریف و شهید در خطوط مقدم و در هر مکانی، به همراه متحدانمان از نیروها و سازمان‌های سیاسی مختلف که در آن شرکت داشتند، به همراه برادرانمان در جنبش امل، به همراه مردم خوب، پاک، شجاع و سخاوتمندی که در هر مکانی، هر کجا که بودند، هر کجا که آواره شدند، هر کجا که بازگشتند، کمک کردند و اکنون و در هر زمانی از کمک کردن دست نکشیده‌اند، و همچنین عملکرد ارتش لبنان و حمایت آن از این جهت و این خط، روبرو شدیم.

بنابراین توافق حاصل شد زیرا ما محکم ایستادیم. این توافق حاصل شد زیرا ما با پروژه، ایمان، اراده و مردم خود قوی هستیم. ما با میهن‌پرستی، خون شهدا و مجروحان و رنج زندانیان خود قوی هستیم. ما با خانواده‌های محترم و فداکار قوی هستیم. ما با دلبستگی خود به سرزمین خود قوی هستیم.

آنها رهبران ما و در رأس آنها سید شهیدان امت، سید حسن (رضی الله عنه) و سید هاشمی و همه رهبران را کشتند. آنها همچنین مردم و مجاهدین را کشتند، خانه‌ها را ویران کردند، ویرانی‌های زیادی به بار آوردند و ضربه بزرگی به توانایی‌های ما وارد کردند، همه اینها برای پایان دادن به مقاومت بود. اما الحمدلله موفق نشدند.

نبرد «اولی البعص» رویارویی بین نیرویی کوچک و غیرقابل مقایسه با قدرت دشمن، اما دارای عزت، اراده، شجاعت، ایمان به خداوند متعال و اعتماد به پیروزی، با قدرت جهانی، جنایتکار، وحشی و مستبد اسرائیلی-آمریکایی بود. نبرد «اولی البعص» این پیروزی را به ارمغان آورد. ما به خاطر این دستاورد سر خود را بالا می‌گیریم، زیرا پروژه اسرائیل در همان آستانه نبرد «اولی البعص» در هم شکست. این نکته اول است.

دوم اینکه، تجاوز اسرائیل تجاوزی علیه تمام لبنان است، نه فقط علیه مقاومت، هرچند ما، به عنوان مقاومت، هدف اصلی هستیم. چه شواهدی وجود دارد که این تجاوز علیه تمام لبنان است؟ اهداف اسرائیل مربوط به سرزمین لبنان، آینده لبنان، پروژه محاصره لبنان، غصب قدرت تصمیم‌گیری لبنان، کنترل سیاست لبنان و تصرف تمام اقتصاد، منابع و توانایی‌های لبنان است. همه اینها به این معنی است که این تجاوز علیه لبنان است.

این را در نظر بگیرید: آیا به رئیس جمهور حمله نمی‌شود چون او عاقلانه عمل می‌کند؟ آیا به ارتش و رهبری آن حمله نمی‌شود چون آنها برای حفظ امنیت داخلی و تلاش برای آزادسازی سرزمین اقداماتی انجام می‌دهند؟ آیا از طریق تحریم‌های آمریکا، وزارت خزانه‌داری آمریکا و همه اقدامات آنها حمله به اقتصاد نیست؟ آنها دائماً می‌گویند که قابلیت‌های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی بخشی از جمعیت لبنان را هدف قرار خواهند داد و این بر همه لبنانی‌ها تأثیر می‌گذارد. در واقع، ناتوانی لبنان در پیشبرد پروژه اقتصادی خود تا حدودی به دلیل آنچه آمریکایی‌ها پشت سر گذاشته‌اند و آنچه انجام داده‌اند، است. آیا این حمله به لبنان نیست؟

آیا آنها به مردم در روستاهایشان حمله نمی‌کنند، در حالی که می‌دانند همه مردم دیدگاه‌های یکسانی ندارند، اما همه فرزندان این سرزمین هستند؟ آنها نه تنها در جنوب، بلکه در جنوب، دره بقاع، شمال، حومه بیروت و هر جای دیگر حمله می‌کنند. آیا راهپیمایی‌ها را بالای کاخ ریاست جمهوری و کاخ دولت و در طول جلسات نمی‌بینید؟

می‌توانم به روشنی بگویم: امروز اشغال هوایی لبنان توسط اسرائیل صورت می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، این یک اشغال است.

آیا اشغالگران به شبعا، منطقه اقلیم الخروب، صیدا، قتل عام در اردوگاه، اردوگاه عین الحلوه و شمال، و همچنین جنوب، دره بقاع، حومه، جبل لبنان، بیروت و همه مناطق حمله نمی‌کنند؟

بنابراین، ما با تجاوزی علیه لبنان مواجه هستیم. این تصور را فراموش کنید که این تجاوز فقط مقاومت را هدف قرار می‌دهد؛ نه، در درجه اول مقاومت را هدف قرار می‌دهد، بلکه تمام لبنان را. در اینجا، تمام لبنان مسئول دفاع است و در درجه اول دولت، زیرا دولت است که با تجاوز مقابله می‌کند و به این دلیل که دولت است که با این توافق موافقت کرده و قصد خود را برای به دست گرفتن ابتکار عمل در استقرار ارتش و مسئولیت امنیت در لبنان و حفاظت از مرزهای لبنان اعلام کرده است.

من به دولت می‌گویم: شما نمی‌توانید بدون انجام مهم‌ترین وظیفه خود، یعنی حفاظت از شهروندان، ادعای حقوق کنید. یک دولت نمی‌تواند بدون انجام وظایف خود، به دنبال حقوق خود باشد. مهم‌ترین وظیفه آن حفاظت از شهروندانش است. آیا از شهروندانش محافظت خواهد کرد؟ آیا می‌تواند این کار را انجام دهد؟

دولت باید برای ما توضیح دهد که چگونه دشمن را بازدارندگی می‌کند؛ وظیفه دولت چیست؟ دولت ارتش دارد و قدرت تصمیم‌گیری سیاسی مستقلی دارد؛ مهمترین چیز این است که دشمن را بازدارندگی کند.

در اینجا، قبل از سرزنش کردن، می‌خواهم توضیح دهم که «بازدارندگی دشمن» به چه معناست. بازدارندگی سه شکل دارد:

اول، بازدارندگی از طریق آزادسازی: اگر سرزمینی را آزاد کنید، به این معنی است که دشمن را بازداشته و بیرون رانده‌اید، و این بسیار مهم است؛ این بالاترین شکل محسوب می‌شود.

دوم، بازدارندگی از طریق حفاظت، به این معنی که استقرار ارتش و توانایی‌های موجود در دولت، مانع از نزدیک شدن دشمن می‌شود. اگر دشمن نزدیک شود، دولت آماده مقابله با اوست و بنابراین او جرأت حمله ندارد، بنابراین بازدارندگی از طریق حفاظت.

سوم، بازدارندگی با جلوگیری از استقرار دشمن در سرزمین اشغالی ما؛ یعنی اگر روستایی یا بخشی از آن را اشغال کند، تا زمانی که سرزمین ما را ترک نکند، در حالت سردرگمی، مقاومت، مقابله و فشار باقی می ماند.

این‌ها سه نوع رویارویی هستند که «بازدارندگی در برابر دشمن اسرائیلی» نامیده می‌شوند. مسئولیت اصلی بازدارندگی بر عهده دولت است. قبل از اینکه کسی به ما بگوید «شما دشمن را بازدارندگی نمی‌کنید» یا «شما دشمن را بازدارندگی می‌کنید»، مسئولیت اصلی بازدارندگی بر عهده دولت است. دولت، با ارتش و مردم خود، می‌تواند بازدارندگی را اعمال کند. چرا با ارتش و مردم خود؟ زیرا اگر ارتش فاقد توانایی باشد، باید به مردم خود تکیه کند، زیرا همه مردم مسئول مقابله با دشمنان هستند.

بسیار خب، حالا به من بگویید: این کشور با این سه نوع بازدارندگی چه کرده است؟

نه آزاد کرد و نه محافظت نمود؛ تنها وظیفه باقی مانده‌اش جلوگیری از دستیابی اسرائیل به ثبات است. دولت تصمیم گرفته است که از طریق ابزارهای سیاسی مانع از دستیابی این دشمن به ثبات شود، مسیری که می‌تواند به جلوگیری از دشمن از طریق تماس‌های سیاسی، فشار سیاسی، موضع سیاسی در رد اشغال و وحدت داخلی منجر شود، که دولت را تقویت می‌کند زیرا همه در این رویارویی پشت سر آن ایستاده‌اند. بنابراین، دولت می‌تواند در این مرحله اقدام سوم را انجام دهد: جلوگیری از دستیابی دشمن به ثبات.

مقاومت در عملیات بازدارندگی چه کرد؟

اولاً: در سال ۲۰۰۰، اسرائیل پس از ۲۲ سال اشغال، از لبنان عقب‌نشینی کرد؛ این همان چیزی است که بازدارندگی از طریق آزادسازی نامیده می‌شود.

از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ نوع دیگری از بازدارندگی داشتیم که بازدارندگی از طریق حفاظت بود. اسرائیلی‌ها جرأت نزدیک شدن نداشتند و وقتی تجاوز ۲۰۰۶ را آغاز کردند، عقب‌نشینی کردند و بازدارندگی‌شان حفظ شد. به عبارت دیگر، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳ حفاظت از لبنان وجود داشت.

بنابراین، این دو شکل از بازدارندگی توسط مقاومت به کار گرفته شد و به اهداف خود دست یافت، در زمانی که دولت غایب بود و فاقد قدرت و منابع.

از سال ۲۰۲۳ تاکنون، ما با جلوگیری از دستیابی اسرائیل به ثبات، با آن مقابله کرده‌ایم. اسرائیل نمی‌تواند به ثبات برسد؛ ما با نبرد «اولی العساء» با آن مقابله کردیم و اکنون با رد ادامه اشغالگری با آن مقابله می‌کنیم.

بنابراین، نوع سوم بازدارندگی چیزی است که ما تاکنون در حال انجام آن هستیم؛ اسرائیل می‌داند تا زمانی که مقاومت وجود داشته باشد، نمی‌تواند به ثبات دست یابد.

امروز، ما و دولت در نوع سوم بازدارندگی شریک هستیم: جلوگیری از ایجاد ثبات توسط اسرائیل. دولت می‌گوید که از نظر سیاسی مانع آن می‌شود، بنابراین ما به آنها می‌گوییم: ما با شما هستیم و اکنون مسئولیت بر عهده شماست. ما به آنها می‌گوییم: اگر از ما چیزی می‌خواهید، ما آماده‌ایم. اما ما آماده‌ایم و آمادگی ما همان پیشگیری است و توانایی ما برای دفاع، جلوگیری از ثبات است که نوعی بازدارندگی است. بنابراین، دولت باید تلاش کند تا از توانایی‌های مردم و ارتش خود برای دستیابی به جلوگیری از ثبات در این مرحله استفاده کند تا در نهایت بتوانیم موجودیت اسرائیل را بیرون کنیم.

سوم: هیچ‌کس در لبنان حق ندارد از قدرت، سرزمین یا کرامت لبنان چشم‌پوشی کند. وظیفه کسانی که در مناصب مسئولیت قرار دارند، بازگرداندن حاکمیت، سرزمین، اسرا و کرامت است.

یکی از جلوه‌های اراده‌ی مردم ما این است که آنها در روستاهای خط مقدم، زیر فشار و تهدید اسرائیل، با تمام توان و مقاومت خود به زندگی بازگشتند. آنها روی این اراده سرمایه‌گذاری کردند و از آن بهره‌مند شدند.

فراخوان راهپیمایی حمرا، در خیابان حمرا، در روز استقلال، از سوی گروه متنوعی از روزنامه‌نگاران، چهره‌های فرهنگی و نخبگان سیاسی، با پیشینه‌ها، فرقه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف، که همگی تحت یک شعار واحد متحد شده بودند، مطرح شد: اخراج اسرائیل و دستیابی به استقلال. این نشان می‌دهد که نیروهایی در داخل کشور وجود دارند که اسرائیل و پروژه آن را رد می‌کنند و آماده مقابله با آن هستند. باید از این موضوع بهره‌برداری شود.

هیچ‌کس نمی‌گوید که این فقط مربوط به مقاومت یا یک فرقه خاص است؛ نه، همه فرقه‌ها، همه نیروهای سیاسی، همه مردم، همه نخبگان، اکثریت قاطع کشور اسرائیل را نمی‌خواهند.

یک هژمونی آمریکایی وجود دارد که در واقع بخشی از تجاوز است. ما باید از این هژمونی آگاه باشیم؛ این هژمونی اسرائیل را ترویج می‌دهد و از طریق سیاست، رسانه، اقتصاد و امور مالی به هر طریقی از فشار اسرائیل استفاده می‌کند. همه اینها باید روشن باشد تا بدانیم با چه کسی روبرو هستیم، چه کسی با ما است و چه کسی علیه ما است.

در مورد عوامل اسرائیل در لبنان، من آنها را کم می‌بینم. با این حال، همین تعداد کم، مشکلاتی را برای لبنان ایجاد می‌کنند زیرا آنها، در کنار آمریکا و اسرائیل، مانع ثبات، رشد و آزادی کشور می‌شوند. آنها نقشی ایفا می‌کنند که در خدمت اسرائیل و آمریکا است، نه لبنان.

شما می‌گویید سلاح‌ها مشکل‌ساز هستند؟ نه، نیستند. زیرا سلاح‌ها چیزی بودند که ۴۴ سال ما را آزاد کردند، آنها این نقش اصلی را در داخل کشور ایفا کردند و منجر به اشکال مختلف بازدارندگی شدند که ما به آنها اشاره کردیم.

شما می‌گویید که سلاح‌ها یک مشکل بازدارنده داخلی هستند، و این یک نظر سیاسی است. ما آماده‌ایم که نظر سیاسی را مورد بحث قرار دهیم و جلساتی را از طریق استراتژی دفاعی برگزار می‌کنیم و بحث می‌کنیم، اما نه تحت فشار اسرائیل و آمریکا، نه تحت لغو توافق موجود، و نه بر این اساس که ابتدا باید مشخص کنیم که چگونه قدرت خود را واگذار کنیم و سپس آنها هر چه می‌خواهند انجام دهند. همه اینها مجاز نیست.

سلاح‌ها مانعی بر سر راه پروژه اسرائیل هستند و هر کسی که به دنبال خلع سلاح آنها، آنطور که اسرائیل می‌خواهد، باشد، به منافع اسرائیل خدمت می‌کند. ای خدمتگزاران اسرائیل، از خدا بترسید و در کنار مردم خود بایستید تا به اهدافتان برسید.

چهارم: اولویت اکنون حاکمیت و آزادسازی است. می‌گویند: مقاومت ضعیف شده و دیگر قادر به انجام آن نیست. خب، اگر مقاومت ضعیف است، من از شما یک سوال می‌پرسم: چرا به اسرائیل نمی‌گویید: اگر مقاومت ضعیف است، از آن چه می‌خواهید؟ همین، برو و هر کاری می‌خواهی بکن. این گواه آن است که مقاومت وجود دارد. ما قدرت ایمان و اراده، قدرت شهروندی و دلبستگی به سرزمین و قدرت وفاداری به خون شهدا را داریم که ما را مانند کوه‌ها در برابر شدیدترین بادها استوار می‌کند.

آنها دائماً تهدید به تجاوز گسترده‌تر می‌کنند. چرا؟ او گفت: برای اینکه شما را مجبور به تسلیم کنند. همه این تهدیدها نوعی فشار سیاسی است. آنها اخیراً سطح تهدید را افزایش داده‌اند زیرا متوجه شده‌اند که تهدیدهای سطح پایین در طول سال گذشته به اندازه کافی مؤثر نبوده است. آنها دریافتند که فشار سیاسی آمریکا کارساز نبوده، تلاش‌ها برای ایجاد اختلاف بین ارتش، مقاومت و مردم شکست خورده و تلاش‌های برخی از جناح‌های داخلی برای ایجاد ناآرامی‌های داخلی نیز ناموفق بوده است.

وقتی دیدند که کل جنبش به مدت یک سال حداکثر فشار را اعمال کرده است، صحبت از تهدید جنگ در مطبوعات اسرائیلی و در میان کسانی که در مورد آن گزارش می‌دهند، شروع به پخش شدن کرد. به شما می‌گویم: این تهدید هیچ تغییری ایجاد نکرده و نخواهد کرد. آیا واقعی است؟ نه، هنوز نه.

آیا انتظار دارید که بعداً جنگی رخ دهد؟ بله، این احتمال وجود دارد و احتمال عدم جنگ نیز وجود دارد، زیرا اسرائیل در حال سبک سنگین کردن گزینه‌های خود است و آمریکا نیز در حال سبک سنگین کردن گزینه‌های خود است. آنها می‌دانند که با این مردم، با این مقاومت و با این روحیه، نمی‌توانند به خواسته‌های خود برسند.

من رک و پوست‌کنده به شما می‌گویم: آنها باید ناامید شوند، تهدید کنند، هر کاری که می‌کنند انجام دهند، تمام دنیا را علیه ما جمع کنند، با تمام قوا تلاش کنند – این ملتی شکست‌ناپذیر است، این ملتی است که تسلیم نمی‌شود، و ما شکست نخواهیم خورد و تسلیم نخواهیم شد، و ذلت از ما دور است.

آنها می‌خواهند از این موضوع به عنوان استدلالی علیه ما استفاده کنند و بگویند: «تسلیم شدن راه حل است زیرا ما قادر به مقابله با تجاوز نیستیم.» ما به آنها می‌گوییم: نه، شما خواستار آن هستید که لبنان از قدرت و توانایی دفاع از خود محروم شود، و شما هیچ مشکلی با ادامه اشغال سرزمین ما توسط اسرائیلی‌ها و کشتن مردم ما ندارید تا بتوانید در صلح زندگی کنید.

آنها می‌گویند: «بگذارید، به ما فرصتی بدهید، ما می‌خواهیم زندگی کنیم.» شما چطور می‌خواهید زندگی کنید؟ آیا فکر می‌کنید اسرائیلی‌ها به کشتار و اشغال راضی می‌شوند؟ اسرائیلی‌ها نابودی را می‌خواهند. اسرائیلی‌ها این را می‌گویند: اسرائیل بزرگ. کاتز می‌گوید که می‌خواهد نقشه دریایی را تغییر دهد و می‌گوید که نقاط پنج و هفت و نقاط داخل آنها را رها نخواهد کرد. همه اینها به چه چیزی اشاره دارد؟ آیا هنوز می‌گویید مشکل کمبود توانایی است؟ نه، مشکل پروژه اسرائیل است؛ ما باید با آن مقابله کنیم. آنها به جای محکوم کردن تجاوز، کسانی را که از خود و سرزمین خود دفاع می‌کنند محکوم می‌کنند. چقدر عجیب هستید!

برادر من، وقتی اسرائیل به سرزمینش تجاوز می‌کند، آیا کسی به مردمش حمله می‌کند و آنها را با چاقو می‌زند و در مقابل قدرت مردم، ارتش و رئیس جمهورش مانع ایجاد می‌کند، به این بهانه که به اسرائیل اطمینان خاطر و آرامش می‌دهد؟ این تفکر اشتباه است.

به کسانی که ادعایشان بی‌گناه است – کسانی که می‌گویند: «ما می‌خواهیم به این پایان دهیم چون قدرتی نداریم» – می‌گوییم: طول عمر در دست خداست، اما تصمیم برای تحقیر یا افتخار در دست خود ماست. شجاع باشید، افتخار را انتخاب کنید و مطمئن باشید که پیروز خواهید شد.

اگر از خود دفاع کنیم، افقی از شکوه و عظمت را می‌گشاییم و اگر تسلیم شویم، رویای فرزندانمان را برای آینده نابود می‌کنیم. شکوه و عظمت از آن خدا، پیامبرش و مؤمنان است.

پایداری ما برای یک سال تمام، علیرغم همه فشارها، گواه قدرت و غرور ماست. حضور مردمی، سیاسی، شهری و پارلمانی ما و آنچه جهان می‌بیند، گواه قدرت و غرور ماست. معیار ما استقلال و آزادی ماست، در حالی که معیار تسلیم‌شدگان، زندگی بردگی و ذلت است.

ما در سرزمین خود آزاد خواهیم بود و بردگی و ذلت را نخواهیم پذیرفت.

در پایان: ما نمی‌پذیریم که اسرائیل مرزهای زندگی ما و نحوه‌ی زندگی ما را تعیین کند. دشمن اسرائیلی می‌خواهد لبنان حیاط خلوت او باشد و نهادهای کلیدی آن را کنترل کند. ما، به همراه متحدانمان، مردم شریف کشورمان، خانواده‌هایمان و ارتشمان، مطیع آمریکا و اسرائیل بودن را نخواهیم پذیرفت.

خب، ممکن است کسی بیاید و بگوید: «بعد از این همه مقدمه، یک سوال داریم: راه حل چیست؟»

راه حل: متوقف کردن تجاوز.

جایز نیست که یک طرف متجاوز باشد و به طرفی که مورد حمله قرار گرفته گفته شود: راه حل با توست، هر چه می خواهد به او بده! جایز نیست، تجاوز وجود دارد و تجاوز باید متوقف شود.

راه حل چیست؟ پرخاشگری باید متوقف شود.

خب، اگر تجاوز ادامه پیدا کند، دولتی که باور کرده باید طرحی برای مقابله با آن ارائه دهد و از ارتش و مردم خود با امکانات مختلف استفاده کند. دولت باید موضع خود را حفظ کند و بگوید که حتی در مورد استقرار ارتش در جنوب تجدید نظر خواهد کرد و باید بگوید که این سازوکار نیاز به تجدید نظر دارد زیرا به یک ضابط قضایی برای اسرائیلی‌ها تبدیل شده است. می‌تواند اقدامات زیادی انجام دهد، می‌تواند صداهایی را که خواستار سلب قدرت لبنان هستند تهدید کند، متوقف کند، ساکت کند، برخی از مسائل مشکل‌ساز را به تعویق بیندازد و ظاهری از وحدت ایجاد کند.

برو ببین برادر من، اسرائیل، راه حل این است: رویارویی.

 مقابله سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای، از طریق اتحاد، با تمام ابزارهای موجود و حتی از طریق ابزارهای نظامی.

خب، بعضی‌ها می‌گویند: اگر همه این‌ها جواب نداد، چه کار کنیم؟

شفاف: ما محکم ایستاده‌ایم و دفاع می‌کنیم.

وقتی به من می‌گویی «چه کار کنیم؟» یعنی چه؟ یعنی داری به من می‌گویی «برو و تسلیم شو.» برادر من، این اصلاً مطرح نیست. ما محکم می‌ایستیم و از خودمان دفاع می‌کنیم.

خون شهدای ما بیهوده ریخته نخواهد شد. بهتر است شهروندان ما متحد بمانند. تنها در این صورت است که قدرت‌های خارجی تسلیم اراده ما می‌شوند، لبنان از مزایای آن بهره‌مند می‌شود و ما می‌توانیم بین خودمان به تفاهم برسیم. به مثال سوریه نگاه کنید. سوریه پیش روی شماست؛ آنها هیچ چیزی را در آنجا باقی نگذاشتند. آنها همه چیز را از سوریه گرفتند و سپس کاتز می‌آید و می‌گوید: «ما به قانون شریعت اعتماد نداریم.» این یک جهادی قدیمی است. منظور او از این حرف چیست؟ منظورش این است که آنها نمی‌دانند چه زمانی ممکن است تصمیم به کشتن او بگیرند، و همچنین نمی‌دانند چه زمانی ممکن است تصمیم به تشدید حملات خود بگیرند، زیرا هرگونه توافق امنیتی یا سیاسی با سوریه را بی‌معنی می‌دانند. آنها همه چیز را رایگان می‌گیرند و هیچ کس با آنها مقابله نمی‌کند.

بله، عملیاتی که در بیت جن انجام شد ثابت می‌کند که مردم سوریه در موضع متفاوتی هستند، به این معنی که تسلیم شدن در برابر اسرائیل را نمی‌پذیرند. این یک شاخص مثبت و درست است. امتیاز دادن دشمن را حریص‌تر می‌کند، پس به او بگویید: «نه». او نیز به نوبه خود محاسبات خودش را دارد. در نهایت، او آزاد نیست که هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد و تا زمانی که ما پایدار باشیم، به اهدافش نخواهد رسید. او بدون رنج کشیدن خودش به ما آسیبی نخواهد رساند، اما تفاوت در کلام خداوند متعال است: «و در تعقیب دشمن سست نشوید. اگر شما رنج می‌برید، آنها نیز مانند شما رنج می‌کشند، اما شما از خدا چیزی را انتظار دارید که آنها انتظار ندارند. و خداوند دانا و حکیم است.»

سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

روابط رسانه‌ای حزب‌الله، جمعه، ۲۸ نوامبر ۲۰۲۵
۷ جمادی الآخره ۱۴۴۷ هجری قمری
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − نه =