آخرین اخبار 27 آبان 1404 - 3 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
کپی شد! 🖨️ چاپ
0

آمریکا میانجی است؟! آمریکا متجاوز است، آمریکا از تجاوز اسرائیل حمایت می‌کند

متن سخنرانی دبیرکل حزب‌الله، جناب شیخ نعیم قاسم، در مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهادت رهبر بزرگ رسانه‌ای، حاج محمد عفیف، که توسط حزب‌الله در مجتمع امام حسن مجتبی در حومه جنوبی بیروت، در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵ برگزار شد.

manar 7cd93eeaac0d2fb8

به نام خداوند بخشنده مهربان. ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. درود و سلام بر اشرف مخلوقات، سرور ما، حبیب ما و رهبر ما، ابوالقاسم محمد، و بر خاندان پاک و پاکیزه اش، و یاران برگزیده و صالحش، و بر همه پیامبران، صالحان و شهیدان تا روز قیامت.

سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

امروز در اولین سالگرد شهادت برادرمان، رهبر بزرگ رسانه‌ای، حاج محمد عفیف، گرد هم آمده‌ایم. در این دیدار، برخی از مواضع و زندگی او را بررسی خواهیم کرد، سپس به اوضاع سیاسی خواهیم پرداخت و به برخی از مسائل مرتبط خواهیم پرداخت.

حاج محمد عفیف نامی برجسته در دنیای رسانه، نویسنده و خطیبی توانمند، و مردی با دانش، آگاهی، قضاوت صحیح و درستکاری گسترده است. این شخصیت برجسته بیش از ده سال مسئولیت روابط رسانه‌ای را زیر نظر حضرت سید حسن نصرالله، رضوان الله علیه، بر عهده داشته است. سابقه رسانه‌ای او از جنوب لبنان، سپس در بیروت، سپس در بخش خبری تلویزیون المنار و در نهایت در مسئولیت‌های رسانه‌ای‌اش، یعنی مسئولیت روابط رسانه‌ای، که به دلیل توانایی او در همگامی با فضای رسانه‌ای و ایجاد روابط با همه رسانه‌های دوست، دشمن یا حتی دشمن، اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد، زبانزد است. او توانست تأثیر متمایزی بر کار رسانه‌ای حزب‌الله بگذارد.

پس از شهادت حضرت سید شهیدان امت، سید حسن نصرالله، رضوان الله تعالی علیه، با من تماس گرفت و گفت: «ما باید مسیری متفاوت از روابط رسانه‌ای قبل از جنگ در پیش بگیریم.»
گفتم: «و پیشنهاد شما چیست؟»

او گفت: «پیشنهاد می‌کنم چندین کنفرانس مطبوعاتی برگزار شود و من، به عنوان مسئول روابط رسانه‌ای، آماده برگزاری این کنفرانس‌ها هستم، زیرا آنچه لازم است این است که ما در مورد مسائلی که بیانیه دبیرکل برای آنها کافی نیست، توضیحاتی ارائه دهیم، به خصوص که فاصله بین بیانیه‌ها یک فاصله زمانی است که گاهی از یک هفته تجاوز می‌کند، بنابراین باید شکاف‌های موجود در این دوره را پر کنیم.»

من با ایده او موافقت کردم، زیرا تصمیم برای برگزاری کنفرانس‌های مطبوعاتی بر عهده دبیرکل است. من ترتیب دادم که او موضوعات مورد بحث خود را برای من ارسال کند؛ او در مدیریت جزئیات مهارت داشت و نیازی به توصیه نداشت. بنابراین، این‌ها کنفرانس‌های مطبوعاتی برجسته حاج محمد عفیف بودند که شکاف‌های مهمی را پر می‌کردند. ما همیشه در هماهنگی نزدیک بودیم تا از تولید عالی و انتقال مؤثر پیام‌هایی که می‌خواستیم به مخاطبان خود و دشمن برسانیم، اطمینان حاصل کنیم.

البته حاج آقا به خاطر فرهنگ گسترده و متنوعش، به ویژه در حوزه تخصص رسانه‌ای‌اش، متمایز بود. این امر مسئولیتی را بر دوش همه متخصصان رسانه‌ای در جامعه ما می‌گذارد تا با دیدگاه فرهنگی و سیاسی گسترده مشخص شوند، رویدادها را دنبال کنند، مشورت کنند و همیشه جلساتی برگزار کنند که به تبلور برخی از ایده‌هایی که مسئول رسانه معمولاً به مقامات، دبیرکل و دیگران می‌دهد و همچنین در نحوه بیان خود به طرق مختلف از آنها استفاده می‌کند، کمک کند.

در اینجا باید به نکته مهمی تأکید کنم: حاج محمد عفیف یک چهره رسانه‌ای متعهد در سطح اسلامی، سیاسی و جنبش مقاومت است. او از جمله کسانی است که به آیه «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد، تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی آسیب برسانید و از آنچه کرده‌اید پشیمان شوید» اعتقاد و عمل می‌کند.
او از جمله کسانی است که معتقد است رسانه‌های دروغین راهی ایجاد نمی‌کنند و رسانه‌های گمراه‌کننده پایه و اساسی نمی‌سازند. رسانه‌های صادق، مسیر روشنی را برای انتخاب‌های جامعه، سیاستمداران و حوزه عمومی فراهم می‌کنند. اگر مردم به رسانه‌های خاص یا آموزه‌هایی که منتشر می‌کنند اعتماد کنند، به این معنی است که شاهد آموزش عمومی و آگاهی از واقعیت‌های موجود هستیم که آنها را قادر می‌سازد موضع صحیحی اتخاذ کنند.
نکته قابل توجه این است که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هنگام انتصاب مالک اشتر به فرمانداری مصر، به او فرمود: «سخنان تهمت‌زن را زود باور مکن، زیرا تهمت‌زن فریبکار است، هرچند به ظاهر نصیحت‌کننده باشد.»

یعنی: وقتی کسی می‌آید و به شما اطلاعات می‌دهد، باید توجه کنید: این شخص کیست؟ آیا فاسق است؟ آیا مؤمن است؟ آیا متعهد است؟ آیا صادق است یا نه؟ این شخصی که پیش شما می‌آید و اطلاعات می‌دهد، یعنی مراقب باشید! ممکن است نصیحت صادقانه‌ای به شما نکند، بنابراین باید موضوع را کاملاً بررسی کنید.

حاج محمد عفیف به این مکتب فکری تعلق داشت: مکتب روزنامه‌نگاری صادقانه، مکتب روزنامه‌نگاری که حق مردم برای دانستن حقیقت را به رسمیت می‌شناسد.
در اینجا، ما باید با نظارت بر آنچه پخش می‌شود، چشم‌انداز رسانه‌ای خود را تقویت کنیم. می‌دانید که امروزه صدها کانال، صدها پلتفرم رسانه اجتماعی، حتی هزاران و صدها وب‌سایت وجود دارند که اخبار دروغ را از اتاق‌های تاریک پخش می‌کنند، همه برای گمراه کردن و ارائه تصویری تحریف‌شده. با این حال، گاهی اوقات حقیقت کاملاً واضح است: چه تصویری واضح‌تر از حق مقاومت برای دفاع از خود در برابر تجاوز و حملات اسرائیل به لبنان است؟ چه تصویری واضح‌تر از قتل عام‌هایی که تجاوز اسرائیل، چه در لبنان و چه در فلسطین، انجام می‌دهد؟ چه تصویری واضح‌تر از زمانی است که تجاوز، غیرنظامیان و روزنامه‌نگاران را می‌کشد و هر کسی را که روی زمین راه می‌رود، صرفاً به این دلیل که در طرف مقابل است، می‌کشد؟ اما نقش رسانه‌ها برجسته کردن این تصاویر است.

حاج محمد عفیف، از طریق ارتباطات مختلف خود، تلاش کرد تا این تصاویر را برجسته کند، آنها را تکرار کند، حق آنها را ادا کند تا مردم، نه تنها در اینجا، بلکه در سراسر جهان، آگاه شوند. می‌دانید که تا آخرین لحظه، آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها و همدستانشان می‌گفتند: «در فلسطین، در غزه، نسل‌کشی وجود ندارد»، در حالی که تمام جهان به طور زنده از طریق تلویزیون شاهد وقوع نسل‌کشی، قحطی و کشتار روزانه مردان، زنان و کودکان غزه بودند.

وقتی ما چهره‌های رسانه‌ای صادق، متعهد و باتجربه داریم، می‌توانند به طور مؤثر این ایده را ترویج دهند. وقتی حاج محمد عفیف را کشتند، او را کشتند زیرا او در ترویج روایت مقاومتی که حزب‌الله می‌خواست منتقل کند، موفق بود، روایتی که واقعیت مقاومت اسلامی و حامیان آن را منعکس می‌کند.

ما همیشه باید قبل از انتشار اطلاعات، قبل از پذیرش آن، قبل از قضاوت در مورد آن و قبل از تجزیه و تحلیل آن، آن را تأیید کنیم. خداوند متعال می‌فرماید: «و از آنچه به آن علم نداری، پیروی مکن. در واقع، گوش و چشم و دل، همه مورد پرسش قرار خواهند گرفت.»

این مسئولیتی است که همه ما در آن سهیم هستیم. تمرکز بر رسانه‌ها و نقش آنها کافی نیست؛ مردم همچنین باید اخبار و تحلیل‌ها را فقط از منابع معتبر دریافت کنند.

حاج محمد عفیف الگویی از تحلیل قابل اعتماد و گزارش دقیق بود. هر دوست روزنامه‌نگار یا رسانه‌ای که با او تماس می‌گرفت، در ارائه یا اصلاح اطلاعات دقیق، صریح و راستگو بود.

حاج محمد عفیف نقش بسیار مهمی در تبیین دقیق مفاهیم مقاومت ایفا کرد. او در کنفرانس مطبوعاتی خود در روز شهید اظهار داشت: «درک ما از پیروزی و شکست همانند هر جنبش مقاومتی در طول تاریخ است: جلوگیری از دستیابی دشمن به اهداف سیاسی و نظامی خود.»

بنابراین، به نکات زیر در مورد تحلیل رسانه توجه کنید: وقتی این روزنامه‌نگار شریف، صادق، باایمان و صادق می‌آید و ایده، پیشینه یا نتیجه مورد انتظار را به صورت محدود و با جملات زیاد، اما با دامنه روشن ارائه می‌دهد، این بخشی از آموزش رسانه‌ای و سیاسی است و این بخشی از انتقال خبر به همراه انتقال تحلیلی است که برای این خبر وجود دارد.

حاج محمد، دلتنگتان هستیم. شما شخصیتی برجسته، از یاران نزدیک و محبوب حضرت سید حسن، رضوان الله علیه، بودید و تأثیر مهمی بر عرصه رسانه گذاشتید. ان‌شاءالله برادران، پیروان و جانشینان شما این راه را ادامه خواهند داد.

در اینجا باید به طور ویژه از پدر شهید محمد، عالم و مجاهد گرامی، شیخ عفیف نابلسی، که به خاطر جایگاه و نقشش – رحمت خدا بر او باد – که در این تربیت صالح تلاش و کوشش کرد، قدردانی کنیم. همچنین به مادر مکرمه و بزرگوارش که در راه خداوند متعال خستگی‌ناپذیر تلاش کرد و به همه خانواده و بستگان درود می‌فرستیم.

در اینجا باید از چهار شهیدی که با او به شهادت رسیدند و همچون سایه‌ای در کنارش ماندند نیز یاد کنیم:

شهید موسی احمد حیدر، دبیر، شهید حسین علی رمضان که ویراستار دفتر تحریریه بود، شهید هلال محمد طرموس که او نیز به همراه حاج محمد در دفتر تحریریه ویراستار بود و شهید محمود ابراهیم الشرقاوی که مدت زیادی با او همراه بود.

این چهار شهید در کنار محمد عفیف به شهادت رسیدند و نیروی پشتیبان حیاتی او را تشکیل دادند. آنها هرگز در هیچ یک از حرکات، اقدامات یا فعالیت‌های او، او را تنها نگذاشتند. افتخار بزرگی است که همه آنها در این جایگاه قرار دارند.

در اینجا باید از روزنامه‌نگاران شریفی که از همه رسانه‌های لبنان به شهادت رسیدند و با پشتکار برای افشای دشمن اسرائیلی تلاش کردند نیز یاد کنیم. بنابراین، به این شهیدان نیز درود و سلام می‌فرستیم.

و همچنین از رسانه‌های لبنانی، عربی و بین‌المللی، به خاطر ایستادگی در کنار مردم لبنان و فلسطین و این مقاومت شریف و غرورآفرین.

نقش رسانه‌ها بسیار مهم بود. اسرائیل روزنامه‌نگاران را ترور کرد زیرا آنها تأثیر واقعی در افشای حقیقت نبرد داشتند. این روزنامه‌نگاران حقایق و واقعیت‌ها را ارائه می‌دادند و با رسانه‌های مستبدان و جنایتکاران مقابله می‌کردند.

دستاورد رسانه‌های مقاومت و متحدانش را دست کم نگیرید؛ در غیر این صورت، آنها هدف قرار نمی‌گرفتند. علاوه بر این، اکنون این تصویر در سطح جهانی، نه فقط در لبنان، غالب است و تصویری مثبت از مقاومت ارائه می‌دهد و جنایات آمریکا و اسرائیل را افشا می‌کند. این یک دستاورد بزرگ است.

به ارواح شهیدان: روح شهید محمد، چهار شهید، و شهدای رسانه، به روح همه آنها ثواب قرائت سوره مبارکه فاتحه را همراه با صلوات بر محمد و آل محمد تقدیم می کنیم.

از روی وفاداری و قبل از پرداختن به بحث سیاسی: در این تاریخ، ۲۰ نوامبر ۱۹۳۵، یک رهبر ملی بزرگ و مبلغ اسلام، عزالدین قسام، به شهادت رسید. او این جنبش مهم را در فلسطین اشغالی آغاز کرد و به خاطر سازماندهی ماهرانه هسته‌های مقاومت مخفی برای مبارزه با قیمومیت بریتانیا و شبه‌نظامیان صهیونیستی در آن زمان، قبل از تشکیل هسته اصلی رژیم اسرائیل، مشهور بود. درود بر شهید عزالدین قسام.

تقریباً در همان تاریخ، ۱۷ نوامبر ۱۹۸۴، عالم برجسته، سید عبداللطیف جواد الامین، به شهادت رسید. این مرد بزرگوار، درست مانند ترور شیخ راغب حرب در جنوب، در آستانۀ خانه‌اش به شهادت رسید، زیرا او از حامیان فعال مقاومت بود. او گفته بود: «ای فرزندان جبل عامل، از ترس نترسید، زیرا این یهودیان در لباس انسان ترس دارند.» به این معنی که او آنها را دست کم گرفته و هیچ اهمیتی برایشان قائل نبود.

خداوند همه آنها را رحمت کند و ان‌شاءالله ما در مسیر مقاومت باقی خواهیم ماند و به راه مقاومت ادامه خواهیم داد.

به خانواده‌های همه شهدایی که نام بردیم و آنهایی که نام نبردیم، به همه فرزندان، بستگان و عزیزانشان: شما به این شهدا افتخار می‌کنید.
ثواب قرائت سوره مبارکه فاتحه را به همراه صلوات بر محمد و آل محمد به ارواح آنها تقدیم می‌کنیم.

من در مورد سه نکته در سیاست صحبت خواهم کرد:

نکته اول: در ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳، لبنان استقلال خود را به دست آورد و از آن زمان ما روز استقلال را جشن می‌گیریم. لبنانی‌ها چگونه به استقلال خود دست یافتند؟ پارلمان در ۸ نوامبر ۱۹۴۳، در حالی که هنوز قیمومیت فرانسه پابرجا بود، تشکیل جلسه داد و اصلاحات قانون اساسی را تصویب کرد. این اصلاحات، بندهایی را که به قیمومیت فرانسه اختیاراتی می‌داد، لغو کرد. در پاسخ، رهبری فرانسه رهبران لبنانی: بشاره الخوری، ریاض الصلح و چندین وزیر را دستگیر و همه آنها را در قلعه راشیا زندانی کرد.

مردم شورش کردند، خیابان‌ها به حرکت درآمدند و تظاهرات بزرگی برگزار شد که باعث شد قیمومت فرانسه در ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳ بازداشت‌شدگان را آزاد کند و استقلال اعلام کند.لبنان استقلال خود را تنها از طریق رنج، مطالبات، مواضع و زندان و مدت‌ها قبل از آن، از طریق فداکاری شهدا به دست آورد.
فرانسه مستقیماً تسلیم فشار مردمی شد و لبنان به استقلال خود دست یافت.
استقلال به چه معناست؟ استقلال، آزادسازی سرزمین و رد سرسپردگی به قیمومیت خارجی است.
ما به استقلال لبنان بر تمام قلمرو آن، یعنی 10452 کیلومتر مربع آن، اعتقاد داریم و از دست دادن حتی یک وجب از لبنان را نمی‌پذیریم. ما می‌خواهیم که این کشور، کشوری سربلند، با عزت و آزاد باشد که از هر نوع سرسپردگی و قیمومیت به دور باشد.
در مبارزه برای استقلال، مسلمانان و مسیحیان متحد بودند و به همین دلیل است که به آزادی دست یافتند.
توجه: از زمان آغاز اشغال در سال 1978 با تصرف بخش بزرگی از زمین و به دنبال آن حمله 1982، یکی از عواملی که اشغال را طولانی کرد، همکاری برخی از لبنانی‌ها با اسرائیلی‌ها بود. این افراد اشغال را طولانی کردند زیرا در خطوط مقدم با مبارزان مقاومت بودند، در حالی که اسرائیلی‌ها پشت سر آنها بودند. بنابراین، این همدستان در طولانی شدن اشغال نقش داشتند. اشغال لبنان توسط اسرائیل ۲۲ سال طول کشید؛ یعنی اسرائیل لبنان را به طور مستقیم و گسترده به مدت ۲۲ سال اشغال کرد.
پس از آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰، خدا را شکر، همه اسرائیل را دشمن می‌دانستند و هر کسی که با این دشمن برخورد کند، توسط همه لبنانی‌ها طرد می‌شد. همه شاهد بودند که در لحد چه اتفاقی افتاد؛ وقتی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ از لبنان عقب‌نشینی کرد، تحقیرآمیز بود و تصاویر گواه این موضوع هستند.
مقاومت در واقع اقدامی برای اخراج اشغالگر است و مقاومت علیه دشمن اسرائیلی است. هرگونه رویکردی از سوی هر حزب یا شخصیت لبنانی که پس از آزادسازی سعی در توجیه دشمن اسرائیلی داشته باشد، به این معنی است که آنها با مواضع خود آنها را دلداری می‌دهند و این منجر به دادن فرصت اضافی به دشمن برای اشغال داخلی کشور می‌شود.
من به شما می‌گویم: بیایید همانطور که در سال ۲۰۰۰ انجام دادیم، عمل کنیم. در سال ۲۰۰۰، اسرائیلی‌ها عقب‌نشینی کردند و همه ما – خدا را شکر – متحد بودیم و گفتیم: خدا آنچه را که گذشته است ببخشد. امروز، اگر متحد بمانیم، اجازه دهیم اسرائیلی‌ها از سرزمین ما عقب‌نشینی کنند، تجاوز خود را متوقف کنند و زندانیان را آزاد کنند، آنگاه می‌توانیم با یکدیگر به تفاهم برسیم. اینکه برخی در خدمت پروژه اسرائیل باشند، اشتباه است.

آنچه امروز در لبنان اتفاق می‌افتد، عدم اجرای توافق آتش‌بس نیست، بلکه تجاوزی آشکار و از پیش برنامه‌ریزی‌شده با هدف کنترل لبنان و سلب تمام قدرت آن – نظامی، اقتصادی و سیاسی – است. آنها می‌خواهند لبنان را کنترل کنند.
به آنچه دیروز برای یونیفل اتفاق افتاد نگاه کنید: یونیفل بیانیه‌ای صادر کرد مبنی بر اینکه اسرائیلی‌ها دیواری ساخته‌اند که از خط آبی عبور می‌کند و بیش از ۴۰۰۰ متر مربع از خاک لبنان را برای مردم لبنان غیرقابل دسترس می‌کند. یونیفل همچنین اعلام کرد که اسرائیلی‌ها به سمت سربازانش شلیک کرده‌اند، در حالی که آنها مترها از محل تیراندازی فاصله داشتند.
این بدان معناست که همه با این تجاوز مقابله می‌کنند و بنابراین، این تجاوز برای همه غیرقابل قبول است: نه یونیفل، نه ارتش لبنان، و اساساً، ایده ثبات در جنوب لبنان یا هر جای لبنان را رد می‌کند. به بهانه‌های مختلف به دنبال کنترل است و به همه حمله می‌کند.

این حمله به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل)، ارتش لبنان و غیرنظامیان به وضوح نشان می‌دهد که ما با یک تجاوز جدی با عواقب گسترده روبرو هستیم. ما باید از طریق تمام ابزارهای دیپلماتیک و سیاسی با آن مقابله کنیم و تمام راه‌های ممکن را برای پایان دادن به این تجاوز در نظر بگیریم.
دولت مسئولیت دارد که فکر کند و دولت لبنان، در تمام بخش‌های خود، مسئولیت دارد برنامه‌هایی را برای مقابله با این تجاوز تدوین کند.

وقتی فرستادگان بین‌المللی با ما و دیگران ملاقات می‌کنند، می‌گویند: «حق با شماست.» اما برادر من، اسرائیل متجاوز است و آمریکا از آن حمایت می‌کند. شما چاره‌ای جز اطاعت ندارید. این یعنی چه؟ یعنی تسلیم شدن. چرا؟ آیا اسرائیلی‌ها حقی دارند؟ آنها گفتند: «نه، آنها حقی ندارند. حق با شماست. آنها متجاوزند، اما ما چه می‌توانیم بکنیم؟ چاره دیگری وجود ندارد…»
نه، ما گزینه دیگری داریم. مشکل، تجاوز است، نه مقاومت. مشکل، تجاوز است، نه ارکان دولت لبنان. مشکل، تجاوز است، نه ارتش لبنان و عملکرد آن.
بنابراین، ما باید از این منظر پیش برویم و ببینیم چگونه باید عمل کنیم.

هر کسی که می‌گوید مقاومت به دلیل تسلیم نشدن مشکل‌ساز است، اساساً تسلیم شدن کشور به اسرائیل را پذیرفته است. ما این را نمی‌پذیریم. ما در این کشور شریک هستیم، صدایی داریم و توسط بخش بزرگی از مردم لبنان، نیروهای سیاسی لبنانی و متحد و حتی خود دولت لبنان حمایت می‌شویم: هیچ‌کس نمی‌پذیرد که به اسرائیل اجازه داده شود هر کاری که می‌خواهد در لبنان انجام دهد.

من خطاب به دولت می‌گویم: ما بخشی از این دولت هستیم و می‌خواهیم در ساختن و آزادسازی لبنان موفق شود. دولت وقتی به امید پایان دادن به تجاوز، راه امتیازدهی را در پیش می‌گیرد، اشتباه می‌کند. برادر من، بگذارید با این فرض که نیت‌های خوبی وجود دارد، فرض کنم که “بیایید چیزی به آنها بدهیم و ببینیم چه می‌کنند.” چند بار شانس خود را امتحان کرده‌اید، دولت؟ چند بار امتیازدهی را امتحان کرده‌اید، پیشنهادهای یک‌جانبه ارائه داده‌اید، اما متوجه شده‌اید که نه این پیشنهادها و نه امتیازها ثمری نداشته‌اند؟
اجرای توافق‌نامه توسط ما یک‌جانبه و منظم بود و اکنون یک سال است که ادامه دارد، اما اسرائیل هیچ چیزی را اجرا نکرده است. این در حالی است که این یک ابتکار عمل بود و اکنون ارتش لبنان عملیات خود را در جنوب رودخانه لیتانی ادامه می‌دهد، در حالی که اسرائیل هیچ اقدامی انجام نداده است. آیا این یک امتیازدهی نیست؟

طرح استفاده انحصاری از زور که شما در دولت بر سر آن تصمیم گرفتید و پس از آنکه متوجه شدید خطری بزرگ، اشتباهی بزرگ و گناهی بزرگ است، آن را اصلاح کردید، و پس از آنکه مقاومت و مردم لبنان مخالفت خود را با این رویکرد اعلام کردند، هنوز هیچ واکنشی از سوی شما برانگیخته نشده است.
استقرار نیروها در جنوب رودخانه لیتانی، با وجود تجاوزات مداوم، یک امتیاز است. اعلام آمادگی برای مذاکره یک امتیاز است. تأیید اصول سند ننگین باراک یک امتیاز است.
با وجود همه این امتیازات، اسرائیل حتی یک قدم هم برنداشته است، آمریکایی‌ها هیچ تضمینی ارائه نکرده‌اند و همیشه درخواست‌های بیشتری دارند. آنها همیشه می‌گویند: لبنان موظف است حتی بیشتر بدهد.

من به همه توصیه می‌کنم که دست از این کار برداریم. بیایید «نه» بگوییم. بیایید سعی کنیم بر اساس حقوق لبنان «نه» بگوییم و همه با هم بایستیم. حتی اگر برخی باقی بمانند و به میل به کنترل و خدمت به قدرت‌های خارجی آلوده شوند، اگر همه با هم بایستیم، با هم موفق خواهیم شد. ما با هم استقلال خود را خواهیم ساخت؛ با هم سرزمین خود را دوباره آزاد خواهیم کرد؛ با هم راه استقلال را بازپس خواهیم گرفت. ما، به عنوان مسلمان و مسیحی، و به عنوان مردمی از مناطق مختلف لبنان، می‌توانیم در مقابل دشمن اسرائیلی و حامی آن، آمریکا، یک دل و یک دست باشیم. ما حقوق خود را می‌خواهیم، ​​سرزمین خود را می‌خواهیم، ​​اسیران خود را می‌خواهیم، ​​ثبات خود را می‌خواهیم، ​​اقتصاد و سیاست خود را می‌خواهیم. ما حقوق خود را می‌خواهیم و این حق ماست که به عنوان شهروندان این کشور به این حقوق دست یابیم و این حق همه مردم لبنان است.
این نکته اول است.

نکته دوم: هژمونی آمریکا بر لبنان یک خطر بسیار جدی است. این هژمونی برای ثبات لبنان مفید نیست. برخی گفته‌اند: «اگر آمریکا میانجی نیست، پس چه کسی هست؟» آمریکا میانجی است؟! آمریکا متجاوز است، آمریکا از تجاوز اسرائیل حمایت می‌کند، آمریکا اسرائیل را در مورد محدودیت‌های تجاوزش راهنمایی می‌کند تا با مانور و فشار سیاسی هماهنگ شود.
به خود اسرائیلی‌ها گوش دهید؛ آنها می‌گویند که پس از هماهنگی با آمریکایی‌ها حمله کردند، پس از هماهنگی با آمریکایی‌ها بمباران کردند و پس از هماهنگی با آمریکایی‌ها جنایات خود را مرتکب شدند. چرا آنها همیشه بر این تأکید می‌کنند؟ بنابراین آنها مسئولیت کامل را بر عهده ندارند و بنابراین می‌توانند بگویند که در این چارچوب آمریکایی عمل می‌کنند و این همان چیزی است که از آنها خواسته می‌شود: اینکه آمریکا از تجاوز آنها سود خواهد برد. بنابراین، آنها آن را در چارچوب نقش آمریکا به کار می‌گیرند.
کمی به عقب برگردید: چه کسی از سال ۲۰۱۹ تاکنون لبنان را نابود کرده است؟ آمریکایی‌ها کسانی هستند که لبنان را نابود کرده‌اند. این تظاهرات، در حالی که منعکس کننده رنج واقعی مردم و مشکلات پیچیده بود، شامل دخالت خارجی، به ویژه آمریکایی‌ها، با هدف ایجاد درگیری داخلی و تغییر توازن قدرت داخلی نیز می‌شد.
برخی از کسانی که در میدان شهدا یا میدان ریاض الصلح جمع شده بودند، سمینارهایی را تحت عنوان آموزش مخالفان در مورد چگونگی سازماندهی و بهره‌برداری از این جنبش‌های مردمی برگزار می‌کردند. برخی از اروپایی‌ها یا آمریکایی‌ها، که خود را دانشگاهی جا می‌زدند، به این سمینارها می‌آمدند. آنها در میان این جلسات به شرکت‌کنندگان می‌گفتند که اگر جنبش مخالفان کافی نباشد، خونریزی ضروری است. وقتی از آنها پرسیده شد که چرا خونریزی لازم است، پاسخ دادند که ضروری است زیرا خونریزی باعث شعله‌ور شدن اقدام می‌شود. هرگونه خونریزی منجر به درگیری داخلی می‌شود که مسائل را پیچیده‌تر می‌کند و بحران ایجاد می‌کند و در نتیجه مداخله آمریکا و تحمیل اراده آنها را ممکن می‌سازد. این چیزی است که آنها به آنها می‌گفتند – اینکه این مأموران آمریکایی از درگیری داخلی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند، اگر نتوانند به روش‌های دیگر به آنها دست یابند.
ارز به خاطر آمریکا سقوط کرد، بانک‌ها به خاطر آمریکا ورشکست شدند، اقتصاد به خاطر آمریکا آسیب دید، آمریکا مانع از رسیدن برق از مصر و اردن به ما شد و آنها با روش‌ها و فرآیندهای مناقصه خود، بخش نفت را مختل کردند.اگر می‌خواهید بزرگترین مصیبت‌هایی را که لبنان را رنج می‌دهد بشناسید، به آمریکا نگاه کنید. آمریکا خود مصیبت است و آمریکا عامل این فاجعه است.
امروز، اگر ارکان فساد مالی در دوره قبل و آنهایی که اکنون ادامه دارند را ارکان فساد مالی و سیاسی بنامید، خواهید دید که آنها مهره‌هایی در دست آمریکا هستند، توسط آنها حمایت می‌شوند و کاملاً شناخته شده هستند؛ آنها پنهان نمی‌شوند.بنابراین، می‌خواهم بگویم: برادران من، مراقب باشید! آمریکا زندگی مردم لبنان را خراب می‌کند. آمریکا یک مصیبت بزرگ برای مردم لبنان است.چند روز پیش، هیئتی از وزارت خزانه‌داری آمریکا وارد شد. هدف این هیئت چه بود؟ هدف آن تحت فشار مالی قرار دادن حزب‌الله بود. با تحت فشار قرار دادن حزب‌الله، آنها همه مردم لبنان را تحت فشار قرار می‌دهند. آنها با برنامه وام بدون بهره مشکل دارند. بگذارید همه بدانند که برنامه وام بدون بهره یک نهاد اجتماعی برای همه مردم است و در این شرایط دشوار، شریان حیاتی جامعه است و زندگی عموم مردم، فقرا و نیازمندان را تسهیل می‌کند. هیچ کس حق ندارد مانع از خیریه، کمک و همبستگی شود. هیچ کس نباید درگیر تجاوز مجدد شود؛ هیچ کس نباید ابزار باشد.
من به دولت، به رئیس بانک مرکزی لبنان، به همه افراد مربوطه توصیه می‌کنم: اقداماتی را که نه تنها حزب‌الله و حامیان آن، بلکه همه مردم لبنان را محدود می‌کند، متوقف کنید. برای چه هدفی؟ این کمک‌هایی که از طریق کانال‌های مختلف می‌آید، برای چه کسانی است؟ اینها کمک‌های اجتماعی، کمک‌های مالی برای بازسازی و مرمت، کمک‌های مالی برای فقرایی است که نمی‌توانند کار پیدا کنند، از همه فرقه‌ها. نمایشگاه غذا برگزار شد و همه فرقه‌ها حضور داشتند. همه فرقه‌ها از این کمک‌ها بهره‌مند می‌شوند. وام بدون بهره – همه از آن سود می‌برند. البته، به دلیل شرایط خاص، این درست است، اما همه سود می‌برند؛ برای هیچ‌کس ممنوع نیست. همه از بیمارستان‌ها سود می‌برند. چرا این کار را می‌کنند؟ چون نمی‌خواهند لبنان مستقل یا باثبات باشد.
و ما مشکل دیگری در لبنان داریم: گروهی به عنوان مهره آمریکا عمل می‌کنند. در هر صورت، رئیس جمهور اعلام کرد که گروهی در حال پخش سم در میان مردم لبنان است.
اما معلوم شد که فقط رئیس جمهور این را نمی‌گوید؛ رهبران سیاسی از فرقه‌های مختلف – من همه آنها را فهرست نمی‌کنم، اما شما آنها را در رسانه‌ها شنیده‌اید – همه با یک منطق صحبت می‌کنند: “سم پخش می‌شود.” “سم پخش می‌شود” به چه معناست؟ یعنی تحریک وجود دارد، دروغ وجود دارد، تلاشی برای دامن زدن به درگیری وجود دارد، تحریکی برای تحت قیمومیت قرار دادن لبنان تحت قیمومیت آمریکا، چه در داخل و چه در خارج وجود دارد.شما که به دنبال پخش سم هستید، به خاطر آینده فرزندانتان دست از این کار بردارید.
اگر آینده سیاسی در لبنان می‌خواهید، آن را نه از طریق سرسپردگی یا وابستگی، بلکه از طریق افرادی که پرورش می‌دهید و به راه راست هدایت می‌کنید، به دست نخواهید آورد.
از بسیج مردم بر اساس خطوط فرقه‌ای و اعتقادی دست بردارید. از بسیج مردم به شیوه‌ای که از اشغال حمایت می‌کند و به قیمومیت خارجی در لبنان نقشی می‌دهد، دست بردارید.
این کشوری است که همه ما در آن یکی هستیم و هر جا که شما ویرانی به بار آورید، ویرانی بر همه، از جمله فرزندان خودتان، تأثیر خواهد گذاشت. فکر نکنید که فقط به ما آسیب می‌رسانید؛ نه، شما به خودتان، محیط زیستتان و در درجه اول به فرزندانتان آسیب می‌رسانید.
کسانی که سم می‌آفرینند پیروز نخواهند شد زیرا رسوا می‌شوند. دشمن از نام و کلمات آنها شاد می‌شود و از سوءاستفاده آنها خوشحال است.
اما این را بدان: اگر به این شیوه ادامه دهی، به همان سرنوشت گور دچار خواهی شد، گوری در انتهای جاده، جایی که «مردند» و او را بیرون انداختند، زیرا تنها حقیقت باقی می‌ماند، و صاحبان حقیقی زمین کسانی هستند که زمین خود را بازپس می‌گیرند.اینجا به نکته سوم می‌پردازم: مانع‌تراشی در کار پارلمان را متوقف کنید. این مانع‌تراشی کاملاً ناموجه است.
شما ادعا می‌کنید که مانع‌تراشی می‌کنید زیرا می‌خواهید قانون انتخابات را اصلاح کنید. بسیار خوب، بگذارید پارلمان کار خود را انجام دهد و دستور کار سیاسی خود را آنطور که صلاح می‌دانید دنبال کند؛ هیچ کس نمی‌تواند جلوی شما را بگیرد. اما با مانع‌تراشی، به هیچ چیزی دست نخواهید یافت.
و حمله به رئیس مجلس، جناب بری، حمله‌ای شنیع است و هیچ توجیهی جز تسهیل کنترل از طریق مداخله خارجی ندارد. زیرا امروز، رئیس مجلس بری ستون ثبات در لبنان، مانع از درگیری و سازنده یک کشور مستقل و آزاد است. چه کسی این را نمی‌داند؟قانون انتخابات وجود دارد؟ برادر من، به آن پایبند باش! شما می‌گویید: ما می‌خواهیم مهاجران در داخل لبنان رأی بدهند؟ ما به شما می‌گوییم: این به معنای آن است که شما به بخشی از جمعیت لبنان در خارج از کشور فرصت‌های بیشتری می‌دهید، در حالی که سایر لبنانی‌ها نمی‌توانند آزادانه رأی دهند. شما می‌خواهید آنها از خارج از کشور به نفع افراد داخل کشور رأی دهند؟ ما نمی‌توانیم یک جنبش سیاسی سازماندهی کنیم و همچنین نمی‌توانیم این افراد را به حوزه‌های رأی‌گیری بیاوریم زیرا آنها از منافع خود می‌ترسند و برخی از این کشورهای خارجی با ما دشمنی می‌کنند و حلقه را بر کسانی که در داخل آنها کار می‌کنند تنگ‌تر می‌کنند. عدالت کجاست؟ برابری در داشتن فرصت برای همه برای عملکرد صحیح در انتخابات کجاست؟ عدالتی وجود ندارد. شما قبول ندارید که باید عدالت وجود داشته باشد، چرا؟ زیرا فکر می‌کنید سود بیشتری می‌برید. نه، این مدیریت مشترک نیست و این همکاری بین ما نیست.
در هر صورت، این قانون باید اجرا شود.در نهایت، مردم این سرزمین پیروز خواهند شد. کسانی که شرافت، عزت، غرور، مقاومت و استقلال دارند، پیروز خواهند بود. مردم این سرزمین فداکاری می‌کنند، اما پاداش آزادی، ثمره خون فرزندان و صبر خود را درو می‌کنند.
درست است که امروز فشارهای زیادی وجود دارد، اما آنها در برابر پایداری موفق نخواهند شد. ما آنها را به عنوان یک مرحله تحمل می‌کنیم. در نهایت، باطل روز خود را دارد، اما هر روز پیروز نمی‌شود. ما از برده شدن به کسی امتناع می‌کنیم و معتقدیم که این زمان، زمان مقاومت و ساختن آینده است. بیایید همیشه به لیوان پر نگاه کنیم. ما مردمی مثبت هستیم؛ ما مردمی هستیم که با امید زندگی می‌کنیم. قدرت مردم و جامعه ما بی‌سابقه است و دشمنان از این قدرت گیج شده‌اند. آنها می‌خواهند عزم مردم را بشکنند، اما مردم هنوز قوی‌تر هستند. مادر چهار، پنج یا سه شهید، وقتی می‌ایستد و می‌گوید: “من برای بیشتر آماده‌ام”، این زن بزرگی است که هیچ کس نمی‌تواند او را شکست دهد.
مردی که از فرزندان، نوه‌ها و اقوامش صحبت می‌کند، بیش از ده، دوازده، سیزده یا پانزده شهید از خانواده‌اش تقدیم کرده و می‌گوید «من آماده‌ام» و در سرزمینش می‌ماند…
و پسری که سوگند یاد می‌کند راه پدر شهیدش را ادامه دهد…
شما به همه اینها چه می‌گویید؟ این یک قدرت واقعی و موجود است. این قدرت شکست‌ناپذیر است. مقاومت و متحدانش – احزاب، نیروها، ارتش و همه کسانی که می‌خواهند کشور را آزاد کنند و به استقلال آن دست یابند – به خواست خدا قادر هستند. اینها شکست‌ناپذیرند.
درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده + 14 =