بین الملل 19 آبان 1404 - 4 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد! 🖨️ چاپ
0

دکترین ترامپ و زمزمه‌های تنش با ونزوئلا

در واقع دکترین ترامپ حکایت از آن دارد که آمریکا همانند دکترین مونروئه و البته به ‌شکلی تهاجمی‌تر سعی بر افزایش سیطره خود بر نیمکره غربی خواهد داشت و از سوی دیگر شکل حضور و مداخلات خود در دیگر مناطق را نیز دچار تغییر خواهد ساخت. از این رو، تحول در نظام سیاسی ونزوئلا که تلاش داشته تا سیاست مستقلی را دنبال کند برای آمریکای ترامپ ضروری است.

Trump and Maduro at War 1024x683 1

در هفته‌های اخیر خبرها و زمزمه‌هایی مبنی بر احتمال درگیری و تنش در حوزه کارائیب مشاهده شد و حتی ایالات متحده حملاتی نیز به کشتی‌های مشکوک داشت اما هنوز پیش‌بینی‌های آغاز یک جنگ، بالفعل نشده است. این پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که احتمال درگیری بین ونزوئلا و آمریکا وجود داشته. تنشی که آمریکایی‌ها هم دلیل آن را حمایت ونزوئلا از کارتل‌های مواد مخدر عنوان کرده‌اند.

با این وجود شواهد و قرائن نشان می‌دهد که دلایل تنش احتمالی چندان ارتباطی با موضوع جرائم سازمان‌یافته و مواد مخدر نداشته چراکه از این حیث کشورهای دیگری به مانند کلمبیا و مکزیک از پتانسیل بیشتری برای درگیری برخوردار می‌باشند.

به عنوان نمونه، طبق گزارش 2025 وزارت دادگستری درباره ارزیابی تهدید مواد مخدر، سه کشور مکزیک، کلمبیا و پرو مناطق اصلی حضور کارتل‌ها و قاچاق فنتانیل، متامفتامین و کوکائین به آمریکا هستند. اگرچه ونزوئلا نیز مأمنی برای برخی کارتل‌ها (نظیر Tren de aragua) و قاچاق کوکائین بوده است، اما در مقایسه با سه کشور مذکور، نقش به مراتب کمتری دارد. مبارزه با مواد مخدر نمی‌تواند علت اصلی درگیری پرهزینه‌ احتمالی با ونزوئلا باشد و این ماجرا بیشتر در چارچوب «دکترین ترامپ»، مهار چین و روسیه در حوزه کارائیب و همچنین ارزشمندی نفت و منابع استراتژیک ونزوئلا برای بلندمدت قابل بررسی می‌باشد.

هزینه‌های قدرت

قدرت‌های بزرگ به موازات افزایش حضور خود در عرصه بین‌الملل، اگرچه توانایی بهره‌برداری سطح بیشتری از منافع ملی را خواهند داشت اما در بلندمدت با هزینه‌های فزاینده‌ای روبه‌رو خواهند شد. نمونه بارز این ماجرا دولت بریتانیا در قرن 19 و 20 است که به‌تدریج مجبور به اعطای استقلال به مستعمرات و خروج از آن سرزمین‌ها شد که بحران‌هایی همانند شکل‌گیری اسرائیل در سال 1948 را نیز به‌دنبال داشته است. البته این خروج به معنای عدم مداخله در مستعمرات نبوده بلکه شکل مداخله تغییر یافت. بدین معنا که حضور انگلیس در مستعمرات تبدیل به جایابی نماینده‌های آن در سرزمین‌های مستعمراتی شد.

در عصر پسااروپایی و قدرت‌یابی آمریکا به عنوان یکی از قطب‌های ساختار بین‌المللی و سپس با فروپاشی شوروی به عنوان تنها ابرقدرت آن، این کشور با هزینه‌هایی بسیار مواجه شده است. جنگ‌های نافرجام در ویتنام، افغانستان و عراق نمونه‌هایی بارز از این قضیه‌اند. در نتیجه انتقادات مهمی به سیاست خارجی آمریکا از سوی جریان‌های داخلی وارد شده است که براساس آن‌ها می‌بایست حضور آمریکا در دیگر مناطق دچار دگرگونی فرمی شده تا از هزینه‌های آمریکا کاسته شود. شکل‌گیری جنبش MAGA با شعار «اول آمریکا» که منجر به روی کار آمدن یک چهره‌ جنجالی به نام «دونالد ترامپ» در سیاست ایالات متحده شد، در راستای همین تحولات بود.

مونروئه ترامپی

دکترین مونروئه در دوم دسامبر 1823 توسط جیمز مونرو، رئیس‌جمهور آمریکا اعلام شد و سه اصل اساسی داشت: هیچ قدرت اروپایی حق ندارد در قاره آمریکا مستعمره جدید بسازد، هر تلاش اروپا برای بازگرداندن کنترل بر کشورهای مستقل آمریکای لاتین تهدید مستقیم علیه امنیت آمریکاست و آمریکا هم در امور داخلی اروپا دخالت نمی‌کند. این سیاست ابتدا دفاعی و هدفش جلوگیری از بازگشت استعمارگران اروپایی مثل اسپانیا، پرتغال و روسیه به آمریکای لاتین بعد از جنگ‌های استقلال بود.

با این وجود، از اواخر قرن نوزدهم آمریکا این دکترین را بازتعریف کرده و دکترین مونروئه به ابزاری برای تسلط بر آمریکای لاتین تبدیل شد. در قرن بیستم و در دوره تئودور روزولت این دکترین تغییر یافت و انزواگرایی آمریکا به‌تدریج و پس از لزوم آمریکا برای ورود به جنگ‌های جهانی عملا محو شد. هنری کیسینجر، وزیر اسبق خارجه آمریکا درباره سیاست خارجی روزولت عنوان کرده: «وی سیاست خارجی را دنبال می‌کرد که بدون هیچ پیشینه‌ای در آمریکا، عمدتا برپایه ملاحظات ژئوپلیتیکی بود. براساس این سیاست، در طی سده بیستم، نقش آمریکا می‌بایست گونه‌ای جهانی از نقشی می‌بود که بریتانیا در سده نوزدهم در اروپا ایفا می‌کرد.»

این تغییر دکترین و افزایش مداخلات و هزینه‌های آن برای آمریکا سبب شده تا ترامپ دکترینی نوین از سیاست خارجی آمریکا را دنبال کند که برخی از پژوهشگران روابط بین‌الملل آن را «دکترین مونروئه جدید» نیز خوانده‌اند.

جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی در این زمینه نوشته: «دکترین ترامپ، «جهانگرایی محدود و موثر» یا «جهانگرایی گزینشی فعال» است که بر مداخله گزینشی آمریکا در امور جهانی دلالت دارد؛ مداخله در امور بین‌المللی به اقتضای منافع ملی آمریکا. ترامپ معتقد است که آمریکا بیش ازحد نیاز، خود را درگیر نظم بین‌المللی لیبرال کرده است.»

او همچنین بیان کرده: «دکترین ترامپ چند مولفه و عنصر مقوم دارد: اول، ترجیح و تقدم ملی‌گرایی و منطقه‌گرایی فعال بر جهان‌گرایی مطلق است. دوم، منطقه‌گرایی فعال، در چهارچوب دکترین مونروئه تهاجمی…»

در واقع دکترین ترامپ حکایت از آن دارد که آمریکا همانند دکترین مونروئه و البته به ‌شکلی تهاجمی‌تر سعی بر افزایش سیطره خود بر نیمکره غربی خواهد داشت و از سوی دیگر شکل حضور و مداخلات خود در دیگر مناطق را نیز دچار تغییر خواهد ساخت. از این رو، تحول در نظام سیاسی ونزوئلا که تلاش داشته تا سیاست مستقلی را دنبال کند برای آمریکای ترامپ ضروری است.

این موضوع همچنین در چهارچوب مهار چین و روسیه در نیمکره غربی که از اولویت‌های آمریکا بوده است معنادار می‌باشد. در حقیقت تحرکات نظامی آمریکا تبدیل به اهرم فشار قدرتمندی شده است تا ترامپ به وسیله آن بتواند ونزوئلا را از دو قدرت مذکور دور سازد. این موضوع البته هنوز نمود واقعی چندانی نداشته و در نتیجه احتمال آن می‌باشد که ایالات متحده تصمیم به اقدام نظامی برای تغییرات اساسی در کاراکاس را بگیرد.

نفت و منابع استراتژیک

از دیگر انگیزه‌های آمریکا ذخایر نفتی اثبات‌شده در ونزوئلاست که شامل حدود 303 میلیارد بشکه و بیش از 25 درصد از نفت جهان می‌باشد. البته درگیری با ونزوئلا اگرچه احتمال افزایش قیمت نفت در کوتاه‌مدت را به دنبال خواهد داشت اما در بلندمدت، حضور نظام سیاسی طرفدار آمریکا در کاراکاس می‌تواند برای آمریکا نوید منافع بسیاری را داشته باشد.

ونزوئلا همچنین معدن ذخایر قابل توجه طلا (161 تن گزارش‌شده توسط شورای جهانی طلا [WGC]، 2024) و ظرفیت عظیم معدن‌کاری در «قوس اورینوکو» است؛ جایی که گزارش‌های رسمی ونزوئلا ارزش مواد معدنی استراتژیک، از جمله کلتان و عناصر خاکی کمیاب را تا 2 تریلیون دلار تخمین زده‌اند (اوپک، 2024؛ WGC، 2024).

این منابع ارزشمند و حیاتی می‌تواند انگیزه‌های مهمی را در آمریکا برای مداخله نظامی و سیاسی آمریکا در ونزوئلا ایجاد کند. با این حال هزینه‌های درگیری احتمالی و پرونده‌های باز در دیگر نقاط جهان، می‌تواند آمریکا را برای افزایش تنش در حوزه کارائیب منصرف سازد.

هزینه‌های جنگ و پرونده‌های باز

ترامپ از ابتدای دولت دوم خود تلاش داشته تا پرونده‌های مختلفی را ببندد. موضوع خلع سلاح حزب‌الله لبنان، مسئله هسته‌ای ایران، امنیت اسرائیل، رقابت استراتژیک با چین، صلح در اوکراین، موضوعاتی بوده‌اند که ترامپ سعی داشته به سرعت آن‌ها را حل کند اما هنوز از هیچ میدانی سربلند بیرون نیامده و پرونده‌های مذکور، هنوز هم باز می‌باشد. درگیری با ونزوئلا می‌تواند مخاطرات بسیاری را برای آمریکا در عرصه بین‌المللی ایجاد کند و از همین حیث تصمیم به جنگ می‌تواند به معنای خطایی استراتژیک برای آمریکا باشد.

از سوی دیگر، همچنان که CSIS مطرح کرده، اگر ایالات متحده قصد انتقال اولویت‌های خود به نیمکره غربی را داشته باشد، این موضوع یک شبه تحقق نخواهد یافت و لازمه‌های لجستیک زیادی مطرح است. همچنین طبق برآوردهای نظامی، سطح کنونی نیروها و تجهیزات برای حمله گسترده و زمینی با هدف برانداختن دولت مادورو کافی نیست و آمریکا به نیروهای بیشتری (تقریبا هشت برابر) نیاز دارد. از طرفی ایجاد جنگ می‌تواند همانند عراق و ویتنام برای آمریکا به نوعی باتلاق تبدیل شود و این کشور را برای مدت زیادی به یک درگیری بی‌ثمر بکشاند.

سناریوی محتمل

لزوم افزایش نیروهای امریکایی برای ایجاد یک جنگ همه‌جانبه احتمال آغاز آن را کاهش خواهد داد. در نتیجه سناریوی محتمل می‌تواند شکل‌گیری یک جنگ محدود باشد که براساس آن، حملات هوایی محدود به اهدافی درون خاک ونزوئلا و همچنین ترور مقامات رسمی آن انجام شود تا ضمن تضعیف دولت، مسیر را برای اپوزیسیون داخلی هموار کند.

به بیانی دیگر، جنگ برای تغییر نظام سیاسی در ونزوئلا در کوتاه‌مدت احتمال کمتری دارد؛ اما با افزایش استقرار نیروها و فشار جناح ضد مادورو در کابینه ترامپ می‌تواند تبدیل به گزینه اصلی شود. به جای این گزینه نیز، ترامپ می‌تواند به سراغ حملات هوایی صرف به ارتش و دولت این کشور برای تقویت اپوزیسیون داخلی برود تا با یک دولت غرب‌گرا، ونزوئلا را از بلوک ضدآمریکایی چین و روسیه خارج کند. این سناریو اگرچه هنوز رخ نداده اما یکی از سناریوهای مهم و محتمل برای مقامات ایالات متحده و استراتژیست‌های آمریکایی خواهد بود.

گزارش: مهدی عالی

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 4 =