
تحولات سریع هفته گذشته که باعث بازچینش و تغییر وزن بازیگران ضد انصارالله در جغرافیای تحت کنترل دولت عدن شد، سوالات زیادی را مطرح و پیشبینیهای مختلفی را به دنبال داشت.هرچند تحولات هنوز بر روی زمین تثبیت نشده و تحرکات سیاسی و نظامی همچنان در جریان است، اما به طور کلی میتوان سه سناریو را با توجه به مواضع و کنشگریها و همچنین رویکرد کارشناسان مختلف بیان کرد.
مورد اول: یکپارچهسازی جنوب برای حمله مشترک به انصارالله
این سناریو با هماهنگی ریاض و ابوظبی صورت گرفته و خروج جنوب یمن از حالت تعدد بازیگران و یکپارچه شدن آن برای جنگ آینده با انصارالله دنبال شده است.
نقاط ابهام مورد اول:
شورای انتقالی(که در حال حاضر جنوب یمن را در دست دارد) در طول جنگ بهویژه پس از 2018 و شکلگیری رسمی شورای انتقالی جنوب، کمترین تنش مستقیم با انصارالله را داشته و همواره سعی کرده وارد درگیری مستقیم با انصارالله نشود و حول شعار خودش یعنی جدایی جنوب تحرک کند.
شعار تجریه جنوب و عدم دخالت در تنشهای شمال یمن شورای انتقالی باعث شده تا طرفدارانی از قبایل و جناحهای ضد ورود عربستان و امارات به یمن به دور او جمع شوند. راضی کردن نیروهای با هدف تجزیه جنوب برای جنگ در شمال، مسئله سادهای نیست.(مگر این که جنگ در شمال به عنوان پیش شرط به رسمیت شناخته شدن دولت جنوب توسط کشورهای عربی مطرح شده باشد)
این سناریو به معنای قدرت گرفتن بیشتر امارات در مرزهای جنوبی عربستان است. تنش بین امارات و عربستان در پروندههای مختلف بر تحلیلگران پوشیده نیست و در این شرایط، آیا عربستان راضی می شود که امارات در مرزهای جنوبیاش قدرت بگیرد؟
همچنین این سناریو با تحرکات چند روز گذشته عربستان بر روی زمین که در تلاش است که انتقالی را عقب رانده و نیروهای الدرع الوطنی تحت حمایت خود را جایگزین آنها کند، تعارض دارد. قابل ذکر است که عربستان اقدام به اعزام نیرو و به پرواز درآوردن هواگرد نظامی نیز کرده است.
مورد دوم: طرح مشترک ابوظبی-ریاض برای عقب راندن اصلاح و جایگزینی نیروهای غیر اخوانی به جای آنان
طبق این سناریو، جنگ به صورت صوری راه انداخته شد تا نیروهای وابسته به حزب اصلاح، تحت فشار مجبور به ترک پادگانهای خود در شرق یمن شوند. پس از عقب نشینی، عربستان به عنوان میانجی وارد شده و بین انتقالی و قبایل حضرموت و نیروهای دیگر صلح بر قرار میکند و نیروهای نزدیک به خویش ولی غیر مرتبط با اخوان المسلمین و حزب اصلاح همانند الدرع الوطن را جایگزین میکند.
نقاط ابهام مورد دوم:
چگونه قابل تصور است که بتوان نیروی وابسته به انتقالی که تا مرز المهره با کشور عمان پیش رفته است را با یک دستور عقب راند؟ انتقالی همواره شعار تسلط بر جنوب را می داده و نیروهایش برای همین مسئله دور او جمع شدهاند، حال نیرویی که به خواستهاش رسیده، به راحتی عقب نمینشیند.
هر چند پس از پیشروی انتقالی، اعلام شد که هیئت سیاسی-امنیتی عربستان وارد حضرموت شده و در پس آن نیز اعلام شد که توافقات بین قبایل و انتقالی(برای تحویل دادن امنیت میادین نفتی و… به نیروهای قبایل) از یک سو و عربستان و انتقالی(برای جایگزینی نیروهای الدرع الوطن با نیروهای انتقالی در شمال حضرموت) از سوی دیگر حاصل شده است، اما در میدان همچنان تنش در جریان است و عملی شدن آن به چشم نمیآید.
همچنین مواضع رهبران وابسته به امارات در یمن از جمله عیدروس الزبیدی و طارق صالح نشان میدهد که امارات به دنبال تثبیت مواضع نیروهای خود در شرق است.
مورد سوم: واقع شدن عربستان در یک عمل انجام شده و سردرگمی ریاض
این سناریو که به نظر میرسد با تحرکات میدانی بیشترین تطبیق را دارد، بر این پایه استوار است که عربستان گمان نمیکرد که یک تنش قبایلی در تاسیسات نفتی المسیله به جنگی منجر شود که فروپاشی نیروهایش در شرق و جایگزینی انتقالی به جای آنها را به دنبال داشته باشد. حال که با این واقعه سریع روبرو شده با تحرکات دیپلماتیک از یک سو و اعزام نیرو، بلند کردن جنگنده و هیاهوی رسانهای از سوی دیگر به دنبال احیای داشتههای از دست رفته خویش، هرچند بواسطه قبایل هسو و نیروهای الدرع الوطن است.
موارد دیگری همانند اقدام برنامهریزی شده برای تجزیه جنوب یمن نیز مطرح است(هر چند انتقالی، تجزیه را در هر شرایطی دنبال میکند)که نقاط ابهام آن در موارد بالا ذکر شده است. به طور مثال: تجزیه یمن یعنی سپردن مرزهای جنوبی به دو رقیب منطقهای یعنی ایران و امارات. آیا عربستان قبول میکند که مرز حدود ۲۰۰۰ کیلومتری جنوبی خویش را در دستان نیروهای تحت حمایت این دو بازیگر قرار دهد؟
تضعیف اخوان در هر تنشی که بین امارات و عربستان در یمن رخ دهد(برنامهریزی شده یا نشده)، پرونده مورد پذیرش هر دو طرف است و دنبال میشود.
مطالعات یمن|اندیشکده مرصاد