رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی که این روزها بدون برخورداری از سابقه مشخص دیپلماتیک بهعنوان سفیر ایران در چین منصوب شده، در نشست اخیر حسن روحانی با وزرای دولتهای یازدهم و دوازدهم شرکت کرد؛ نشستی که ماهیتی کاملاً جناحی و سیاسی دارد و بیش از آنکه محل کار اجرایی باشد، محفلی برای بازخوانی خاطرات یک دولت پایانیافته است.

حضور فردی که باید نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران در یکی از مهمترین کانونهای سیاست خارجی کشور باشد در چنین جلساتی، این پرسش جدی را بهوجود میآورد که آیا مأموریت او در پکن اولویت دارد یا ادامهی حضور در محافل سیاسیِ یک جریان خاص؟
چین امروز یک سفارت تشریفاتی نیست؛ یکی از ستونهای راهبرد سیاست خارجی کشور است. روابط تهران و پکن در حوزه اقتصاد، انرژی، امنیت منطقهای و توازن قدرت جهانی تعریف میشود. چنین سطحی از روابط، سفیر تماموقت، مسلط و عمیقاً درگیر میخواهد؛ نه مدیری که بیشتر در نشستهای سیاسی دیده میشود تا در میدان دیپلماسی.

این واقعیت زمانی پررنگتر میشود که بدانیم در این نشست جناحی، چهرههایی مانند اوحدی رئیس بنیاد شهید و شریعتمداری مدیرعامل هلدینگ خلیج فارس نیز حضور داشتهاند؛ ترکیبی که ماهیت سیاسی جلسه را روشنتر میکند و این گمان را تقویت میکند که انتصاب رحمانی فضلی بیش از آنکه بر مبنای تخصص دیپلماتیک باشد، حاصل ملاحظات سیاسی بوده است.
وقتی سفیر ایران در چین بیش از عرصه دیپلماسی در جلسات سیاسی دیده میشود، پیام آن برای طرف مقابل روشن است: مأموریت پکن در اولویت نیست. این نه فقط یک ضعف مدیریتی، بلکه خطایی پرهزینه در یکی از حساسترین سطوح سیاست خارجی کشور است.