بین الملل 22 آبان 1404 - 4 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 0 دقیقه
کپی شد! 🖨️ چاپ
0

آینده تاریک جریان سیاسی عراق در مواجهه با مقاومت

1 97e7f13e c8fe 4d6d 9fb8 bdbb7418ec66

امروز، پنج‌شنبه ۲۲ آبان، دو روز از برگزاری انتخابات پارلمان عراق می‌گذرد و نتایج کلی صندوق‌های رأی کم‌وبیش مشخص شده است. نتایج اولیه از پیشتازی سه جریان به رهبری محمد شیاع السودانی (نخست‌وزیر فعلی عراق)، محمد الحلبوسی (رئیس اسبق پارلمان) و نوری المالکی (نخست‌وزیر پیشین) حکایت دارد.

در حال حاضر نمی‌توان ساختار دقیق سیاسی چهار سال آینده عراق را پیش‌بینی کرد؛ چرا که منازعات بر سر تشکیل دولت و ایجاد فراکسیون اعظم در پارلمان، تعیین‌کننده مسیر آینده خواهد بود.

در این میان، نگرانی اصلی حامیان جبهه مقاومت، سرنوشت آینده مقاومت عراق پس از روی کار آمدن جریان‌های جدید است.

اگر بخواهیم نسبت سه جریان پیشتاز انتخابات را با جبهه مقاومت بسنجیم، ابتدا باید مفهوم مورد نظر از «مقاومت» را روشن کنیم.

«حشد الشعبی» مفهومی کلی و نامشخص از مقاومت است و نمی‌توان آن را نماینده اصلی مقاومت در عراق دانست؛ چرا که حشد الشعبی برآمده از گروه‌های مختلفی در مناطق گوناگون کشور است که در پاسخ به نیازهای امنیتی عراق و برای مقابله با جریان‌های تروریستی شکل گرفته‌اند.

اما معنای دقیق مقاومت شامل گروه‌هایی است که فراتر از تأمین امنیت داخلی، نقشی روشن در مبارزه با اشغالگران آمریکایی و اسرائیلی در منطقه دارند. در این چارچوب، گروه‌هایی چون کتائب حزب‌الله و حرکة النجباء را باید به‌عنوان بدنه اصلی و اثرگذار مقاومت در عراق دانست.

نوع تعامل ساختار سیاسی آینده عراق با این گروه‌ها از اهمیت فراوانی برخوردار است، به‌ویژه در موضوع خروج یا ادامه حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی از خاک عراق، که یکی از میدان‌های اصلی نقش‌آفرینی گروه‌های مقاومت محسوب می‌شود.

در میان سه جریان پیشتاز، رابطه محمد الحلبوسی با گروه‌های مقاومت را می‌توان تندترین و متضادترین رابطه نسبت به دو جریان دیگر دانست.

الحلبوسی بارها در گفتار و عمل خود مواضع تندی علیه گروه‌های مقاومت اتخاذ کرده و مکرراً خواستار خلع سلاح گروه‌های مقاومت شده است.

دو جریان دیگر، یعنی السودانی و المالکی، در ظاهر ضدیت آشکاری با مقاومت ندارند.

محمد شیاع السودانی نیز از خلع سلاح مقاومت سخن گفته است، اما آن را مشروط به خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از عراق می‌داند.

در دوره نخست‌وزیری او، اگرچه به ظاهر از تداوم حضور آمریکا در عراق ابراز نارضایتی می‌کرد، اما با توجیه خروج نیروهای آمریکایی از طریق «راه‌حل دیپلماتیک»، در عمل اقدام به سرکوب و اعمال فشارهای بی‌سابقه‌ای علیه گروه‌های مقاومت نمود.

السودانی که هدف اصلی دولت خود را سازندگی و توسعه عراق عنوان کرده بود، در عمل به تقویت روابط بغداد و واشنگتن پرداخت و با اعطای امتیازات فراوان به آمریکا، زمینه نفوذ هرچه بیشتر این کشور در عراق را فراهم کرد. از این‌رو، قرار دادن السودانی در زمره حامیان مقاومت، تحلیلی نادرست و غیرواقعی است.

نوری المالکی نیز در ظاهر از مقاومت حمایت کرده و بر لزوم اخراج نیروهای آمریکایی تأکید دارد، اما با توجه به عملکرد دوران نخست‌وزیری‌اش، می‌توان گفت که او نیز تمایل چندانی برای هزینه دادن در راه جبهه مقاومت ندارد.

با بررسی دقیق جریان‌های حاضر می‌توان گفت که ادعای پیروزی کامل جبهه مقاومت، آن‌هم صرفاً با استناد به تعداد کرسی‌های شیعیان، نادرست است.

کارشناسان حوزه عراق شرایط نامطلوب کنونی را حاصل عوامل مختلفی از جمله تحریم انتخابات توسط جریان صدر می‌دانند.

در عین حال، اگر این نتایج همچون گذشته به تضعیف جبهه مقاومت منجر شود، نباید از نقش سکوت مرجعیت در نجف در طول این سال‌ها غافل شد.

در مجموع، با نتایج فعلی نمی‌توان آینده‌ای روشن‌تر از گذشته برای تعامل میان جریان حاکم در عراق و گروه‌های مقاومت متصور بود، هرچند هنوز باید منتظر نتیجه کشمکش‌های مربوط به تشکیل دولت در میان احزاب سیاسی باقی ماند.

مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − 7 =